نجمه 03
در کتاب مذکور از حميري او از پدرش او از علي بن محمد بن سالم او از محمد بن خالد او از عبدالله بن حماد بصره او از عبدالله بن عبدالرحمن او از ابو عبيده بزاز او از حريز روايت کرده او گفته که بخدمه امام جعفر صادق از روي تعجب عرض کردم که فداي تو شوم سبب چيست که عمرهاي شما کمتر و اجلهاي شما بعضي ببعضي ديگر نزديک تر گرديد با اينکه اين خلايق در امور دين و دنيا بشما احتياج دارند فرمود بدرستيکه براي هريکي از ما اهلبيت صحيفه هست که در آن ثبت شده هر آن چيزيکه بان احتياج دارد و بايد در مدت عمرش بانعمل نمايد پس وقتيکه احکام آن صحيفه و چيزهائيکه بان مامور شده است تمام گشت و باخر رسيد آنگاه ميداند که اجلش رسيد و در آنحال رسول خدا بنزد او ميايد و خبر مرگ را باو ميدهد و نعمتها را که براي وي در نزد خداي تعالي است وامام حسين صحيفه را که باو داده شده بود خواند و چيزهاي آينده که شدني بود دانست و پاره چيزها را که از قضا نگذشته بود ماندند پس آن حضرت بجهاد بيرون رفت و اين امور که از قضا نگذشته بودند اين بود که ملائکه از خدايتعالي مسئلت نمودند که بانحضرت ياري نمايند خداي تعالي ايشانرا در اينباب ماذون کرد پس ايشان اندک زماني بسبب مهيا شدن براي قتال مکث و درنگ نمودند تا اينکه آن حضرت شربت شهادت نوشيد بعد از آن ملائکه بر زمين فرود آمدند ناگاه ديدند که عمر آن حضرت باخر رسيده کشته گرديده ملائکه بدرگاه خداوند کردگار عرض کردند که پروردگارا ما را مامور فرموديکه بر روي زمين فرود آئيم و بانحضرت ياري کنيم پس فرود آمديم و ديديم که روح مطهرش را از بدن مبارکش قبض نموده نگاه خدايتعالي بايشان وحي فرمود که از قبه منوره آن حضرت جدا مشويد تا وقتيکه او را به بينيد که خروج نموده آنگاه باو ياري کنيد و از حال تا آنوقت بر آن حضرت و بر فوت شدن ياري نمودن باواز شما بگرييد و ياري کردن و گريستن را بر آن حضرت بشما مخصوص نمودم پس ملائکه براي تقرب يافتن در درگاه خداوند عالم و جزع نمودن بر فوت شدن ياري کردن بانحضرت از ايشان گريستند و وقتيکه آن حضرت خروج مينمايد ايشان از جمله ياران او ميباشند ايضا شيخ شرف الدين در کتاب کنز الفوائد از محمد بن عياش او از جعفر بن محمد بن مالک او از قسم بن اسمعيل او از علي بن خالد عاقولي او از عبدالکريم خثعمي او از سليمان بن خالد روايت نموده او گفته که صادق درخصوص قول خدايتعالي که فرموده يوم ترجف الراجفه تتبعها الرادفعه فرمود که راجفه حسين بن علي است و رادفه علي بن ابيطالب است حاصل مضمون آيه بنابر اين روايت اينست که ذکر بکن روزي را که حسين بن علي با اضطراب خروج و جنبش ميکند و از پي آن اميرالمومنين خروج مينمايد بعد از آن فرمود اول کسيکه گرد و خاک قبر را ازسرش ميتکاند حسين بنعلي است با هفتادو پنج هزار نفر و اينست معني قول خدايتعالي انا لنضر رسلنا و الذين امنوا في الحيوه الدنيا يوم يقوم الاشهاد يوم لا ينفع الظالمين معذرتهم و لهم اللغه و لهم سوء الداريعني بدرستيکه ما به پيغمبر خود و بانانکه در مدت زندگاني دنيا ايمان آورده اند ياري ميکنيم و روزيکه شهيدان برميخيزند روزيکه بستمکاران عذر آوردن ايشان فائده نمي بخشد و برايشانست لعنت و بدي دار عقبي و جعفر بن محمد قولويه در کتاب کامل الزياره از حسين بن محمد از معلي او از مفضل او از ابن صدقه او از مفضل بن عمر اواز صادق روايت نموده آن حضرت فرمود گويا تختي از نور ميبينم که در جائي گذاشته شده و در بالاي از قبه از ياقوت سرخ که از جواهر مکلل و دانه نشان گرديده زده شده و گويا امام حسين را ميبينم که در بالاي آن نشسته و در اطراف آن هزار قبه سبز هستند و گويا مومنان را ميبينم که بديدن آن حضرت ميايند و باو سلام ميدهند آنگاه خداوند عالم ميفرمايد که اي دوستان من بخواهيد از من زيرا که اذيت و ذلت و ستمديدگي شما بطول انجاميد و امروزروزي است که حاجتي از حاجتهاي دنيا ازمن طلب نميکنيد مگر اينکه آن را براي شما برآورده ميکنم پس خوردن و آشاميدن ايشان از نعمتهاي بهشت ميشودبخدا سوگند ياد ميکنم هر آينه اين کرامتي است از جانب خدايتعالي و علامه مجلسي بعد از نقل اين روايت فرموده مولف گويد که حوائج دنيا خواستن دليل است باينکه در زمان رجعت است نه در قيامه زيرا که در قيامه حوائج دنيا خواسته نميشود.