بيان قطعات ادعيه مأثوره داله بر رجعت ائمه
در بعضي از ادعيه ماثوره که دلالت بر رجعت دارندو در آن يک نجمه مشتمله بر چند قطعه است.
قطعه اول علي بن طاوس در کتاب اقبال الاعمال و شيخ طوسي ره در کتابب مصباح المنهتجد ذکر کرده اند که بابي القاسم بن علاء همداني وکيل امام حسن عسکري نوشته در آمد بدين مضمون ان مولانا الحسين ولد يوم الخمسين لثلث خلون من رعاء بکن دعاء را ذکر نموده تا قول آن حضرت و سيد الاسره الممدوده بالنصره يوم الکره المعوض من قتله ان الائمه من نسله و الشفاء في تربه و الفوز معرفي اوبته و الاوصياء من عترته بعد قائمهم و غيبه حتي يدرکوا الاوتار و ياخذ و الثار و يرضوا الجبار و يکونوا خير انصارنا تا قول آن حضرت فنحن عابدون بقبره نشهد تربته و ننتظر اوبته امين رب العالمين يعني آقاي آنچناني که در روز رجعت با نصرت الهي امداد کرده شده است و بکشته شدنش عوص داده شده اينکه خدايتعالي ائمه را در نسل و ذريهه اوو شفا را در تربتش و رستگاري را با او در زمان رجعتش و اوصياء را بعد ازغيبت قائم ايشان در عترت وي قرار داده تا اينکه از قاتلان ال محمد خونخواهي بکنند و انتقام بگيرند و خدا را از خود راضي و خوشنود نمايند و از بهترين ياري کنندگان باشند پس ما بقبر مطهر پناه برده ايم و بر سر تربتش حاضر شده ايم و برجعتش منتظر ميباشيم اي پروردگار عالميان اين دعا را مستجاب گردان.
قطعه دويم در دعا و عهدنامه معروفه است که اللهم ان حال بيني و بينه الموت الذي جعله علي عبادک حتما مقضيا فاخرجني من قبري موتز را کفني شاهر اسيفي مجرد اقناتي ملبيا دعوه الداعي في الحاضر و البادي يعني پروردگارا اگر حائل شود در ميان من و ظهور آن حضرت مرگي که آنرا بر بندگان خود لازم کرده يعني اگر تا ظهور آن حضرت مرگ مرا دريابد هر آينه مرا زنده گردان و از قبر بيرون آور در حالتيکه کفن خود را ملحفه کرده خود را با آن پوشيده شمشيرم را از غلاف درآورده و نيزه ام را برهنه کرده در ميان شهر و باديه نشينان بدعوت دعوتکننده لبيک اجابه ميگويم.
قطعه سيم علي بن طاوس ره در کتاب اقبال الاعمال مذکور ساخته که سنت است خواندن ايندعا در روز دحو الارض و دعاء را ذکر کرده تا قول خودو ابعثنا في کرته حتي يکون في زمانه من اعوانه يعني اي پروردگار ما را در وقت رجعت آن حضرت مبعوث و زنده گردان تا اينکه در زمان او از جمله ياوران وي باشيم انتهي الدعاء الشريف.