بازگشت

بيان فقرات زيارات مأثوره داله بر رجعت


در بعضي از زيارات ماثوره که دلالت بر رجعت دارند و در آن يک نجمه است که مشتمل بر چند فقره است.

فقره اول شيخ صدوق در کتاب من لا يحضره الفقيه از علي بن احمد بن موسي و حسين بن ابراهيم بن کاتب و ايشان از محمد بن ابيعبدالله کوفه او از محمد بن اسمعيل برمکي او از موسي بن عبدالله نخعي او از امام علي النقي در زيارت جامعه روايت نموده و زيارت را ذکر کرده تا اينکه گفته و جعلني ممن يقتص اثارکم و يسلک سبيلکم و يهتدي بهداکم و يحشرفي زمرتکم و يکرفي رجعتکم و يملک في دولتکم و يشرف في عافيتکم و يمکن في ايامکم و تقرعينه غدا برويتکم يعني خداوند کردگار بگرداند مرا از آنانکه پيرو شما ميباشند و در راههاي شما راه ميروند و بهدايت شما راه مييابند و در جزيده شما محشور ميشوند و در زمان رجعت شما رومياورندو در ايام عافيت شما شرافت مييابند ودر عصر دولت شما تمکين و قدرت مييابند و چشمهايشان فردا با ديدن شما روشن ميباشد.

فقره دوم در زيارت وداع چنين وارد شده و مکنتي في دولتکم و احياني في رجعتکم يعني مرا در ايام دولت شما متمکن و صاحب قدرت نمايد و مرا در ايام رجعت شما زنده گرداند شيخ طوسي ره در کتاب تهذيب ازصدوق مثل اينحديث را روايت کرده.

فقره سيم در کتاب مذکور از جماعتي از اصحاب ما ايشان از هرون بن موسي تلعکبري او از محمد بن علي بن معمر او از علي بن محمد بن مسعده و حسن بن علي بن فضال ايشان از سعدان بن مسلم او از صفوان بن مهران جمال او از صادق در زيارت اربعين اين فقره را روايت نموده و اشهد اني بکم مومن و بايابکم موقن بشرايع ديني و حواتيم عملي يعني شهادت ميدهم باينکه من بشما ايمان آورده ام و با شريعت دين خود و خاتمه عملم از جمله يقين کنندگانم برجعت شما.

فقره چهارم شيخ طوسي در مصباح المتهجد ذکر نموده که جماعتي براي ما از ابي عبدالله محمد بن احمد بن عبدالله بن قضاعه بن صفوان بن مهران بن جمال او از پدرش او از جدش صفوان روايت نموده او گفته که از صادق در خصوص زيارت آقاي ما امام حسين اذن طلبيدم و از آن حضرت خواهش نمودم بمن بياموز که زيارت آن حضرت را چگونه بعمل بياورم و حديث را ذکر نموده تا اينجا که آن حضرت در زيارت فرمود و اشهد الله و ملائکه و انبيائه و رسله اني بکم مومن و بايابکم موقن بشرايع ديني و خواتيم عملي يعني خدا و ملائکه و پيغمبران او را شاهد ميگيرم باينکه من بشما ايمان آورده و با شريعت دينم و خاتمه عملم برجعت يقين کننده ام.

فقره پنجم در کتاب مذکور در زيارت جناب عباس بدين نهج وارد شده اني بکم و بايابکم من المؤمنين يعني به درستي که به شما و به رجعت شما از جمله يقين کنندگانيم.

فقره ششم علي بن طاوس در کتاب مصباح الزائر و ساير کتابهايش و شيخ طوسي در کتاب مصباح المتهجد زيارتي ذکر نموده که آنرا از ابن عياشي روايت کرده گفته خيربن عبدالله از حسين بن روح نقل نموده او گفته که هر کدام را از مشاهده مشرفه که بخواهي در ماه رجب زيارت کني وقتيکه داخل روضه ميشوي بدين نهج ميگوئي زيارت را ذکر کرده تا اينکه گفته و يرجعني من حضرتکم خير مربع الي جناب ممرع و خفض عيش موسع و دعه و مهل الي حين الاجل و خير مصير و محل في النعيم الازل و العيش المقتبل و دوام الاکل و شرب الرحيق و السلسل و عل و نهل لاسام منه و لا ملل و رحمه الله و برکاته وتحيانه حتي العود الي حضرتکم و الفوزفي رجعتکم يعني خدايتعالي مرا به بهترين برگشتني از استانه شما برگرداند بسوي مرغزارها و علفزارها ونعمت فراوان و استراحت و رفق و نرمي تا وقت رسيدن اجل و مرا برگرداند به بهترين منزلي و مقامي در نعمت ازل يعني نعمت آخرت و عيش تازه و مرا از آستانه برگرداند بطرزيکه دائمي باشد براي من اکل و آشاميدن رحيق يعني شراب ناب و سلسبيل و بارها آشاميدن واول دفعه آشاميدن آنرا بنوعينکه بسبب آن خستگي و ملاله براي من رونياورد ورحمت و برکتها و تحيات خدا بر شما باد تا وقتيکه باستانه شما برگردم و در زمان رجعت شما رستگار شوم.

فقره هفتم علي بن طاوس در مصباح الزائر خود در زيارت قائم که در سرداب مبارک خوانده ميشود بدين نهج ذکر نموده و وفقني يارب للقيام بطاعه و المثوي في خدمته و المکث في دولته و الاجتناب عن معصيته فان توفيتني اللهم قبل ذلک فاجعلني يارب فيمن يکرفي رجعته و يملک في دولته و يتمکن في ايامه و يستظل تحت اعلامه و يحشرني زمرته و تقرعينه برويته يعني پروردگارا بمن توفيق عطا بفرما تا اينکه باطاعه و خدمه آن حضرت قيام و اقدام نمايم و درايام دولت او مکث و درنگ کنم و از مخالفت وي بپرهيزم پس پروردگارا



[ صفحه 162]



اگر مرا پيش از ظهور آن حضرت بميراني پس اي پروردگار من بگردان مرا از آنانکه در زمان رجعت او زنده شده رومياورند و در ايام دولتش برپاست و سلطنت ميرسند و در عصر او صاحب مکنت و قدرت ميگردند و در سايه بيدقهاي اوميباشند و در جريده او مشحور ميشوند و چشمهايشان بديدنش پرنور و دلهايشان مسرور ميباشد.

فقره هشتم علي بن طاوس ره در کتاب مصباح الزائر مذکور ساخته که از جانب صادق مرويستکه آن حضرت فرمود که هر که بخواهد قبر مطهر رسول خدا و ائمه را زيارت نمايد بايد چنان بگويد و زيارت را ذکر فرموده تا اينکه گفته اني من القائلين بفضلکم مقرير جعتکم لا انکر لله قدره و لا از عم الا ما شاء الله يعني من از جمله اعتقاد کنندگانم بفضيلت شما و اقرار دارم باينکه شما بدنيا رجوع خواهيد کرد قدرت خدا را انکار نميکنم مگر چيزي را که خدا خواسته باشد.

فقره نهم جعفر بن محمد بن قولويه در کتاب کامل الزياره از حسين بن محمد بن عامر او از احمد بن اسحق بن سعد او از سعدان بن مسلم قائد ابي بصير روايت نموده او گفته که بعضي اصحاب ما از صادق در زيارت امام حسين تا قول آن حضرت روايت نموده و نصرتي لکم معده حتي يحکم الله و يبعثکم معکم معکم لا مع عدوکم اني من المومنين برجعتکم لا انکر لله قدره و لا اکذب له مشيته و لا از عم ان ما شاء لا يکون يعني باري گردن خود را براي شمامهيا نموده ام تا اينکه خدايتعالي حکم بکند و شما را مبعوث گرداند من با شما هستم و با دشمنان شما نيستم من از آنانم که برجعت شما اعتقاد کرده اند قدرت خدا را در زنده گردانيدن شما انکار نمينمايم و مشيت او را تکذيب نميکنم و گمان نميکنم اينرا که هر چيزيرا که خدا بخواهد نشود.

فقره دهم در کتاب مذکور از ابو عبدالرحمن محمد بن احمد بن حسن و محمد بن حسن در يکجا ايشان از حسن بن علي بن مهزيار او از پدرش او از ابن ابي عمير او از محمد بن مروان او از ابي حمزه ثمالي او از صادق در زيارت امام حسين روايت نموده و نصرتي لکم معده حتي يحييکم الله بدينه و يبعثکم و اشهد انکم الحجه و بکم ترجي الرحمه فعمکم معکم لا مع عدوکم اني بکم من المومنين لا انکر لله قدره و لا اکذب منه مشيته يعني ياري کردن من براي شما مهيا است تا اينکه خدايتعالي شمارا بسبب دين خود زنده گرداند و شما را برانگيزاند و گواهي ميدهم باينکه شمائيد حجه خدا بر خلق و بسبب شما خلايق برحمت خدا اميدوار ميشوند پس من با شمايم نه با دشمنان شما بدرستيکه من از جمله ايمان آورندگانم بشما قدرت خدا را انکار نمينمايم.

فقره يازدهم در يکي از زيارات حجه بن الحسن سلام الله عليه است که و ان ادرکني الموت قبل ظهورک فاتوسل بک الي الله سبحانه ان يصلي علي محمد و ال محمد و ان يجعل لي کره في ظهورک ورجعه ايامک لابلغ من طاعتک مرادي و اشفي من اعدائک فوادي يعني و اگر مرگ مرا قبل از ظهور تو دريابد پس من بواسطه شما توسل بخدا ميجويم باينکه صلوات بفرستند بر محمد و ال محمد و اينکه قرار بدهد از براي من بازگشت را در وقت ظهور تو و رجعت مرا در روزگار توانا از اطاعه نمودن از تو بمراد خود برسم و قلب من تشفي يابد از خزي اعداي تو.

فقره دوازدهم و در يکي از زيارات ديگر آن سرور است که اللهم ارنا وجه و ليک الميمون في حياتنا و بعد المنون اللهم اني ادين لک بالرجعه بين يدي صاحب هذه البقعه يعني بار خدايا بنمايان بما صورت دوست ميمون خود را در زمان حيات ما وبعد از مماتمان بار خدايا بدرستيکه من اقرار و اذعان مينمايم از براي توبرجعت و بازگشت در پيش روي صاحب اين بقعه انتهي.