نجمه 04
و از جمله آيه و حرام علي قريه اهلکناها انهم لا يرجعون در تفسير قمي از محمد بن مسلم از حضرت باقر و صادق روايه نموده که فرمودند هر قريه که خداوند اهل آن رادر دنيا بعذاب هلاک نمود در زمان رجعت رجوع بدنيا نخواهند نمود پس اين آيه عظيمه دليلي است بر حقيقت رجعت زيرا که احدي از اهل اسلام انکار نميکند اين را که تمام مردمان در روزقيامه رجوع خواهند نمود چه آنانکه دردنيا بعذاب هلاک شده اند و چه غير آنان پس قوله تعالي که فرموده لا يرجعون يعني در رجعت بازگشت ننمايند و اما در روز قيامه پس همگي خلايق بازگشت خواهند کرد و اما کسانيکه مومن محض و يا کافر محضند و غير ايشان از کسانيکه بعذاب هلاک نشده اند پس در زمان رجعت بازگشت خواهند کرد و از جمله آيه و يوم نحشر من کل امه فوجا ممن يکذب باياتنا فهم يوزعون است چنانکه در منتخب البصائر از حضرت صادق روايت نموده که در تفسير اين آيه فرمودند که نيست احدي از مومنين که کشته شده باشد در دنيا مگر آنکه رجوع بدنيا مينمايد تا آنکه بموت حتف انف بميرد و نيست احدي از مومنين که مرده باشد مگر آنکه رجوع مينمايد تا آنکه کشته شود و در کتاب مذکور از ابي بصير روايت نموده که حضرت ابيجعفر بمن فرمود که آيا اهل عراق انکار مينمايند رجعت را عرض کردم بلي حضرت فرمود آيا آيه و يوم نحشر من کل امه فوجا را تلاوت نمينمايند اين ناچيز گويد که اين حشرمخصوص ببعضي است که از آن تعبير بفوج شده و اين نيست مگر در زمان رجعت زيرا که حشر در قيامه مخصوص بفوجي دون فوجي نيست و عام است مرتمامه خلايق را و از جمله آيه افمن وعدناه وعدا حسنا فملاقيه است چنانکه در تاويل الايات است که موعود علي بن ابيطالب است که خداوند او را وعده داده که انتقام بکشد از براي او از دشمنانش در دنيا يعني وعده داده که انتقام بکشد از آنها در رجعت و وعده فرموده بهشت را از براي او و دوستانش در آخرت و از جمله آيه ان الذين فرض عليک القران لرادک الي معاد است چنانکه در تفسير قمي است که از حضرت ابيجعفر پرسش شد از جابر پس فرمود خداوند رحمت فرمايد جابر را که از فقه و دانش بدرجه رسيده بود که تاويل آيه ان الذين فرض الايه را ميدانستکه مراد از رد معاد همان رجعت است و از جمله آيه و يومئذ يفرح المومنين بنصرالله است چنانکه در تفسير برهان از حضرت صادق روايت نموده که فرمود در تفسير اين آيه که يفرح المومنون بنصرالله در قبورشان بقيام قائم و ازجمله آيه و يحيي الذين بعد موتها و کذلک تخرجون است چنانکه در کافي از حضرت ابي ابراهيم روايت نموده که فرمود احياء زمين نه بباريدن بارانست بر او بلکه بمبعوث فرمودن خداوند است مردهائي را پس احياء مينمايند عدل راپس زمين احياء ميشود باحياء عدل و اقامه حدود الهي در آن و اين نافعت راست در زمين از باريدن باران چهلشبانه روز و از جمله آيه قالوا ياويلنا من بعثنا من مرقدنا الايه است در روضه کافي از حسن بن شاذان واسطي روايت نموده که نوشتم بحضرت ابي الحسن علي بن موسي الرضا تشکي جفاء اهل واسط را بر من و در ميانه ايشان طائفه از عثمانيه بودند که مرا اذيت ميکردند پس توقيعي بخط مبارک آن سروردر جواب من وارد شد و مضمون آن اين بود که بدرستيکه خداوند عز و جل پيمان گرفته است از اولياء ما بر صبردر دولت باطل پس صبر کن از براي حکم پروردگار خود پس هرگاه بتحقيق که قيام نمايد سيد خلايق هر آينه خواهندگفت يا ويلنا من بعثنا من مرقدنا الايه و مراد از سيد خلق حضرت بقيه الله است چنانچه مراد از بعث از مرقدرجعت آنها است.