نجمه 10
و از جمله آيات داله بر وقوع رجعت در امم سابقه آيه ثم بعثناکم من بعد موتکم لعلکم تشکرون است در قصه آنانکه حضرت موسي ايشان را از ميان قوم خود براي ميقاتگاه پروردگار خود برگزيده و معني آيه آنست که بعد از آن شما را بعد از مردن زنده گردانيديم پس بر شما لازم است که در عوض اين نعمت شکر بکنيد اين در وقتي بود که ايشان سخن گفتن خدا را شنيدند گفتند که ما اين را تصديق نميکنيم مگرر اينکه خدا را آشکار به بينيم پس ايشان را بسبب اين دعوي که در حقيقت ظلم بود که از ايشان سرزد صاعقه گرفت پس مدتي مردند آنگاه جناب موسي عرض کرد که پروردگارا در خصوص ايشان ببني اسرائيل در وقتيکه بنزد ايشان مراجعت کردم چه ببگويم پس خدايتعالي ايشان را براي او زنده گردانيد پس ايشان بدنيا برگشتند و خوردند و آشاميدند وزن گرفتند و اولاد از ايشان متولد گرديد بعد از آن با اجلهاي خود وفات کردند و از جمله خداوند عز و جل بجناب عيسي فرمود و اذتحي الموتي باذني يعني وقتيکه مردگان را باذن من زنده ميگرداني و همه مردگانيکه عيسي ايشان را باذن خدا زنده گردانيد بدنيا برگشتند و مدتي ماندند بعد از آن با اجلهاي خويش وفات کردند و اصحاب کهف در مغازه خودشان سيصد و نه سال ماندند بعد از آن خدايتعالي ايشان را زنده نموده مبعوث گردانيده پس ايشان برگشتند براي اينکه احوال پيغمبرشان از ايشان پرسيده شود و قصه ايشان مشهور است اگر کسي گويد که خدايتعالي در حق ايشان فرمود و تحسبهم ايقاظا و هم رقود يعني ايشان را بيدار گمان ميکني و حال آنکه ايشان خوابيده اند پس بمفاد آيه ايشان خوابيده بوده اند بيدار شدند نه اينکه مرده بودند زيرا که خدايتعالي در حق ايشان چنين فرموده قالوا يا ويلنا من بعثنا من مرقدنا هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلون يعني ايشان گفتند که ايواي بر ما کدام کس ما را از خوابگاه خود برانگيخت آنگاه خداوند کردگار فرمود که اينخواب نيست بلکه چيزي است که خداوعده کرده و پيغمبران در خصوص آن راست فرموده اند پس ايشان مرده بودندهر چند که خودشان گفته اند که ما خوابيده بوديم و مانند اينها بسيار است و از جمله ذوالقرنين پادشاه بود يا پيغمبر حضرت فرمود نه پادشاه بود و نه بني بلکه بنده صالحي بود که بر قرن ايمن او بسبب اطاعه نمودنش از خدا زده شد پس مرد آنگاه خدا او را زنده گردانيد و از اينجهه او را ذوالقرنين گويند.