بازگشت

نجمه 09


و از جمله آياتيکه دلالت بر وقوع رجعت دارد در امم سابقه آيه وعد الله الذين امنوا منکم و عملوا الصالحات الايه است چنانکه سعد بن عبدالله اشعري از کتاب واحده بنابر آنچه در بحار نقل نموده مذکور ساخته که روايه شده از محمد بن حسن بن عبدالله اطراوشي او از جعفر بن محمد بجلي او از برقي او از ابن ابي نجران او از عاصم بن حميد او از باقر و او از پدرش زين العابدين و از از پدرش حسين بن علي و او از پدرش علي بن ابيطالب روايت نموده که آن حضرت فرمود که بدرستيکه خدايتعالي احد است يعني غيرمرکب و واحد يعني بي نظير و بيشريک در وحدانيت خود متفرد و تنها بود بعداز آن کلمه فرمود آنکلمه نوري شد بعداز آن نور محمد را و مرا و اولادم راآفريد بعد از آنکلمه فرمود اين کلمه هم گرديد روحي شد اين روح را گردانيددر آن نور قرار داد بعد از آن روح رابان نور در بدنهاي ما گذاشت پس بنابراين ما روح خدا و کلمه اوئيم و با ما حجت را بر مخلوقات خود تمام نمود پس بعد از آنکه آفريده شديم در ميان سايه منبري يا در ميان ابر سبزي بوديم در وقتيکه نه آفتاب بود و نه ماه و نه شب بود و نه روز و نه چشمي بود که نگاه بکند در آنجا بخدا بندگي و تقديس و تسبيح ميکرديم و اين پيش از آن بود که خداي تعالي مخلوقات را خلق نمايد و خداوند کردگار از انبياءعهد و پيمان گرفت که بما ايمان آورندو ياري کنند و اينست معني قول خداي تعالي و اذا اخذ الله ميثاق النبيين لما اتيتکم من کتاب و حکمه ثم جائکم رسول مصدق لما معکم لتومنن به ولتنصرنه يعني در وقتيکه خداي تعالي از انبياء عهد و پيمان گرفت در وقتيکه بشما کتاب و شريعت فرستادم بعد از آن بشما پيغمبري آمد که کتاب و شريعت شما را تصديق کننده است هر آينه باو ايمان مياوريد و ياري ميکنيد بعد از آن امير المومنين فرمود که يعني بمحمد ايمان مياوريد وبوصي او ياري ميکنيد و بعد از اينهمه پيغمبران باو ياري خواهيد کرد خداي تعالي از من و محمد عهد و پيمان گرفت که بيکديگر ياري بکنيم من بعهد خويش وفا نموده بمحمد ياري کرده و در پيش رويش جهاد نمودم و دشمنانش را بقتل رسانيدم و بعهد و پيمان خويش وفا



[ صفحه 148]



کردم و خدايتعالي ايشان را از دار الفنا بدار البقاء برده و بعد از اين بمن نصرت و ياري خواهند کرد و مابين مشرق و مغرب براي من خواهند بود و هرآينه خدايتعالي همه پيغمبران را از آدم تا محمد صلي الله عليه و آله زنده ميگرداند همه پيغمبران مرسل در پيش روي من شمشير بسر مردگان و زندگان منافقان و کافران از جن و انس ميزنند پس اين امر امر عجيب است و چگونه تعجب ننمايم از مردگان که خداي تعالي ايشان را زنده ميگرداند طايفه بطايفه لبيک لبيک يا داعي الله گويان داخل کوچهاي کوفه ميشوند در حالتيکه شمشيرها را از غلاف کشيده اند دوشهاي خود را ميگيرند براي اينکه با آنها بسرهاي کافران و جباران و تابعان ايشان از اولين و آخرين بزنند تا اينکه خدايتعالي بجا آورد وعده را که درباره ايشان نموده چنانکه فرموده وعد الله الذين امنوا منکم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض کما استخلف الذين من قبلهم و ليمکنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبدونني لا يشکرون بي شيئا يعني خدايتعالي از شما بانانکه ايمان آورده و عمل صالح کرده اند عهد نموده که ايشان را خلفاي روي زمين گرداند چنانکه آنان را که پيشتراز ايشان بودند خلفاي روي زمين نموده و بايشان در خصوص ديني که براي ايشان برگزيد تمکين بدهد و خوف ايشان را بامنيت و اطمينان و خاطر جمعي بدل نمايد تا اينکه بمن عبادت نمايند و هيچ شريک قرار ندهند بعد از آن اميرالمومنين فرمود که معني آخر آيه اينست که با اطمينان و خاطر جمعي بمن عبادت کنند و بندگي نمايند و از احدي از بندگان من نترسند و تقيه ننمايند.