بازگشت

نجمه 01


قال الله تعالي و اختار موسي قومه سبعون رجلا لميقاتنا الايه در بحار از مختصر البصائر سعدد بن عبدالله از ابن عيسي او از حسن او ازحسين بن علوان او از محمد بن داود عبدي او از اصبغ بن نباته روايت نمودکه او گفته که عبدالله بن ابي بکر فشکري رو بسمت اميرالمومنين کرده از جابر خواست و عرض کرد يا اميرالمومنين بدرستيکه معتمر در همين ساعه سخني گفته که در حوصله ام نميگنجد فرمود که آن چيست گفت که ميگويد که تو باو خبر داده که از رسول خدا شنيدم ميفرمود که ما ديده ايم يا شنيده ايم مردي را که بحسب سن از پدرش بزرگترر است اميرالمومنين فرمود که آيا اينست آن سخن که در دلت نکنجيده عرض کردم آري آيا تو اين سخن را تصديق ميکني و چنين مردي را ميشناسي فرمود آري واي بر تو باين الکوا بشنوا از من تا تو را از اينماجري خبر دهم بدرتسکيه عزيز از ميان اهل و عيالش بيرون آمد در ماهي که زنش در آن ماه زائيدني بود و او در اين رول پنجاه سال داشت پس چون خداي تعالي او را بسبب گناهي که او را استقبال نمود در حالتيکه صد سال داشت پس خداي تعالي عزير را بجهه استبعاديکه در خصوص زنده کردن مردگان از او سرزده بود بدنيا برگردانيد تا اينکه بداند خداي تعالي بر زنده نمودن مرده قادر و توانا است و ببعد از زنده شدن آنچه که ميخواست گفت يعني گفت دانستم که خداي تعاللي بر همه چيز توانا و قادر است بعد از آن اميرالمومنين باو فرمود که هر چه ميخواهي بپرس عرض کرد آري ميپرسم



[ صفحه 140]



بدرستيکه جماعتي از اصحاب تو چنان گمان ميکنند که بعد از مرگ بدنيا نخواهند برگشت آن حضرت فرمود آري چنانست که ميگويند و هر چه از ايشان شنيده بهمان نهج نقل بکن و چيزي برآن ميفزا و تو چه گفتي بايشان گفت که بايشان گفتم که هيچيک از آنها تصديق نميکنم آن حضرت فرمود آري واي برتو بدرستيکه خداي تعالي قومي را بسبب گناهانشان مبتلا گردانيد پس ايشان راپيش از رسيدن اجلهايشان که براي ايشان قرار داده شده بود بميراند بعداز آن زنده کرده بدنيا برگردانيد تا اينکه روزيهاي خود را خورده نمايند بعد از آن خداي تعالي ايشان را باز بميراند راوي گويد که اين سخن بر ابن کواکر آن مد و در دلش جاگير نشد آن حضرت فرمود که واي بر تو بدرستيکه خداي تعالي در کتاب خود فرموده و اختار موسي قومه سبعين رجلا لميقالنايعني موسي علي نبينا و اله و عليه السلام از براي ميقاتگاه ما هفتاد مرد از ميان قوم خود برگزيد پيش ايشان را با خود برد براي اينکه در وقت برگشتن بنزد بزرگان بني اسرائيل شهادت دهند که خداي تعالي با وي گفت پس اگر ايشان اين را قبول ميکردند و تصديق مينمودند هر آينه اين از براي ايشان بهتر ميشد ليکن بموسي گفتند که ما بتو ايمان نمياوريم و تو را تصديق نميکنيم تا وقتيکه خدا را آشکار به بينيم خدا حال ايشان را حکايت نموده ميفرمايد فاخذنهم الصاعقه و انتم تنظرون ثم بعثناکم من بعد موتکم لعلکم تشکرون يعني ايشان را صاعقه گرفت در حالتيکه شما نگاه ميکرديد بعد از آن شما را بعد از مردن زنده گردانيديم براي اينکه شکر مرا بجا آوريد باين الگوا آيا نميداني که اين جماعه بعد از اينکه وفات کردند بمنزلهاي خويش برگشتند ابن کوا عرض کرد که اگر ايشان بمنزلهاي خويش برگشتند پس چيست معني قول خداي تعالي ثم اماتهم مکانهم يعني بعد از آن آنهفتاد نفر را در همانجا که زنده گردانيده بود بميراند پس اين آيه دلالت دارد بر اينکه ايشان بمنزلهاي خويش برنگشتند اميرالمومنين فرمود نه چنين است که ميگوئي واي بر تو آيا خدايتعالي در کتاب خود بتو خبر نداده چنانکه ميفرمايد و ظلمنا عليکم الغمام و انزلنا عليکم المن و السلوي يعني با ابر بر شما سايه انداختيم و من و سلوي بر شما نازل کرديم و اين بعد از وفات ايشان بود در وقتيکه ايشانرا زنده گردانيد.