بازگشت

نجمه 05


ايضا در بحار است که مفضل خدمه حضرت صادق عرض کرد که اي سيد من مهدي در کدام سرزمين ظهور خواهد کرد فرمود که در وقت ظهورش چشم هيچکس او را نه بيند و هر که غير از اين بگويد او را تکذيب کنيد مفضل عرض کرد که اي سيد من آيا مهدي در وقت ولادتش ديده نمي شود فرمود آري دو سال و نه ماه از وقت ولادتش که وقت صبح شب جمعه هشتم ماه شعبان سال دويست و پنجاه و هفت باشد تا شب جمعه هشتم ماه ربيع الاول سال دويست و شصتم هجري براي هر کس ديده ميشود و آن روز روزي است که پدرش در آن روز درشهريکه در کنار دجله ميباشد وفات مييابد و آن شهر را مرد متکبر و ظالم و گمراه که نامش جعفر و لقبش متوکل است بنا خواهد کرد و او متاکلست يعني خورنده لعنت خدا بر او باد و آن شهري است که بان سر من رآي ميگويند و آن ساء من راي است و در سال دويست و شصتم هر مومن که اهل حق است او را ميبيند و هيچ اهل شک و ريب او را نميبيند و در آن امر و نهي او نافد و جاري ميگردد و خود از آنجا غايب و پنهان ميشود و در حرم جدش رسول خدا قصريکه در صابر است و آن نام جائي است در يکسمت مدينه ظاهر ميشود و هر کس که خدا سعادتش کرامه فرمود آن حضرت را ميبيند بعد از آن درروز آخر سال دويست و شصت و ششم غايب و پنهان ميشود و او را هيچ چشم نميبيند تا وقتيکه همه چشمها او را ميبيند يعني تا وقت ظهورش که همه چشمها در آنوقت او را مي بينند.