بازگشت

نجمه 04


و ايضا در بحار از مفضل روايت کرده که گفت خدمه حضرت صادق عرض کردم که اي آقاي من طايفه مجوسيه چرا مجوس ناميده شدند فرمود زيرا که ايشان در ميان طايفه سريان خودشان را بمجوس منسوب نمودند و مجوس نام مردي بوده کوچک گوش که آئين آتش پرستي را او اختراع نمود و ادعا نمودند که آدم و شيث که ملقب به هبه الله است نکاح مادران و خواهران و دختران و خالها وعمه ها و ساير زنان را که نسبت بما محرمند براي ما حلال گردانيده اند و ايشان ما را امر کرده اند باينکه آفتاب در هر سمت که باشد بانسمت نمازبگذاريم و براي نماز وقت تعيين ننموده اند و اينگونه سخنان نيست مگراز راه افترا بستن بخدا و آدم و شيث مفضل گويد عرض کردم اي سيد من وجه ناميدن قوم موسي با يهود چيست فرمود اتينستکه يهود بمعني هدايه يافته است و خداي تعالي هم از ايشان حکايت کرده ميفرمايد انا هدنا اليک يعني بسوي توهدايه يافتيم عرض کردم وجه ناميدن طايفه نصاري بانصاري از چه راهست فرمود از نصرت مشتقست و عيسي فرمود من انصاري الي الله و تا آخر آيه تلاوت فرمود يعني ياران من در خصوص تکليفات الهي کيانند حواريين گفتند که مائيم ياري کنندگان خدا پس ناميدن ايشان بانصاري از جهه ياري کردن ايشان است بدين خدا مفضل گويد عرض کردم اي مولاي من ناميدن طايفه صائبان با صائبان از چه راه است فرمود که صائبان بمعني ميل کنندگان است ايشانهم ميل کردند باعتقاد اينکه انبياء و رسل و ملتها و شريعتها بيفائده اند و هر چه که انبيا آوردندوخبر داده اند لغو و باطل است پس ايشان توحيد خدا و نبوت انبيا و رسالت مرسلين و وصي بودن اوصياء را انکار کرده اند پس ايشان باعتقاد خودشان بيشريعت و بيکتاب و بي پيغمبرند و همه اهل عالم را معطل دانسته اند مفضل از راه تعجب عرض کردکه سبحان الله اينچه علم جليل القدر است فرمود آري يا مفضل آن را بشيعيان ما برسان تا در خصوص دين شک نکنند انتهي الخبر.