بازگشت

نجمه 02


و ايضا در کتاب الغيبه از فضل بن شاذان او از محمد بن علي او از سعدان بن مسلم او از ابي بصير روايت نموده او گفته بخدمه آن حضرت عرض کردم که آيا اين امر را وقت معين هست که بدنهاي خود را باشتياق در يافتن آن راحت کنيم فرمود آري تعيين وقت شده ليکن شماها آنرا فاش و آشکار نموديد بنا بر اين خدايتعالي مدت ديگر بر آنوقت افزود و در کتاب مذکور از فضل او از حسن بن محبوب او از ابي حمزه ثمالي روايت نموده او گفته که بخدمه امام محمد باقر عرض کردم که علي عليه السلام فرمود که تا هفتاد سال شدت و بلا هست و ميفرمود که بعد از بلا وسعت و استراحه است و حال آنکه هفتادسال گذشت و ما وسعت و راحتي نديديم حضرت فرمود که خدايتعالي اين امر را در اينهفتاد سال قرار داده وقتيکه امام حسين عليه السلام کشته گرديد غضب الهي بر اهل زمين شدت نمود پس آنرا تا بصد و چهلسال تاخير نمود و ما آنرا بشما خبر داديم شما آنرا پنهان نداشته فاش نموديد و پرده پنهاني را از روي آن برداشتيد بحديکه مشهور گرديد پس از اينجهه خداوند عالم آنرا از اينوقت تاخير نمود و بعد از اين ديگر خدايتعالي وقتي در اينخصوص امر بما خبر نداده يمحوا الله ما يشاء و يثبت و عنده ام الکتاب يعني خدايتعالي هر چيزيرا که بخواهد محو بکند ميکند و هر چيزيرا که بخواهد ثابتگرداند ميکند و حقيقت علم در نزد او است ابيحمزه گويد که اينحديث را بخدمه حضرت صادق عرض کردم فرمود صحيح است بهمين نهج واقع شد که نقلکردي و در کتاب الغيبه از بزنطي روايت نموده که گفت بخدمه حضرت رضا عرض کردم که فداي تو شوم اصحاب ما از شهاب او از جدت روايتکرده اند که آن حضرت فرمود که خدايتعالي ابا دارد از اينکه احدي را مالک گرداند بچيزيکه رسولخدا را در مدت بيست و سه سال بان مالک گردانيد يعني خدايتعالي امر شريعت و دعوت را بعد از رسول خدا بکسي ديگر نخواهد داد آن حضرت در جوابم فرمود که اگر جدم صادق آنرا فرموده است هر آينه چنان ميشود که فرموده عرض کردم که فداي تو شوم در اينباب توجه ميفرمائي فرمود چه خوبست صبر نمودن و منتظر فرج بودن يعني امرشريعت و دعوت خلايق بعد از رسولخدا بدست کس ديگر خواهد رسيد پس انتظار ويرا بايد کشيد بنا بر اينحديث شهاب اصل ندارد و بعد از آن فرمود يا نشنيده قول عبد صالح را يعني قول پدرم موسي بن جعفر را که مي فرمود فارتقبوا اني معکم رقيب فانتظروا اني معکم من المنتظرين يعني چشم بظهور آن حضرت بدوزيد منهم با شما چشم بان دوخته ام و منتظر فرج او باشيد



[ صفحه 7]



بدرستيکه من هم با شما از انتظار کشندگان اوئيم و صبر را در اين باب بر خودتان لازم بداريد زيرا که رسيدن فرج در وقت ياس و نااميدي است کسانيکه پيش از شما گذشتند از شما صبر کننده تر بودند و حال آنکه جدم امام محمد باقر فرمود که بخدا سوگند ياد ميکنم هر آينه سنتهاي اين امت باسنتهاي امتان گذشته طابق النعل بالنعل مطابق است ناچار است از اينکه در ميان شما واقع شود هر آنچيزي که در ميان امتان گذشته واقع شده اگر شما در يکحال بوديد هر آينه در غير سنت و طريقه کساني ميشديد که پيش از شما بودند اگر علماء يعني ائمه اطهارمييافتند کساني را که بايشان علوم و اسرار بگويند و ايشان آنها را پنهان داشته فاش نکنند هر آينه حکمت را براي ايشان بيان ميکردند و علوم و اسرار را بايشان تعليم مينمودند ليکن شماها را خداي تعالي مبتلا نموده باينکه اسرار را فاش نمائيد و بغير اهلش اظهار کنيد و شما جماعتي هستيد که ماها را بدلهاي خود دوست ميداريد و کردارتان با اين مخالف است بخدا سوگند هر آينه اختلاف اصحاب ياران توبا يکديگر ساکن نميشود از اينجهه صاحب شما غائب و پنهان خواهد شد چه شده است بر شما که بنفسهاي خود مالک نميشويد و صبر نميکنيد تا اينکه خداي تعالي بياورد چيزي را که ميخواهد اين امر چنان نيست که بحسب خواهش و اراده خلق بيايد بلکه امر خداي تعالي و قضاي او است و در آن صبر بايد نمود وتعجيل نميکند در خصوص امري مگر کسيکه از قوتشدن آن بترسد و خدا را خوف نميباشد و بدرستي که اميرالمومنين بعيادت صعصعه بن صوحان تشريف برد و باو فرمود که يا صعصعه بسبب عيادت من تو را بر برادران ديني خود افتخار مکن و بنفس خود نگاه کن و چنان بدان که اين امر يعني ظهور صاحب بشماها رسيده پس آروزي ظهور وي شماها را مشغول نگرداند بعد از آن رضا نيز فرمود که بدرستيکه ديدي از آل يقطين و ساير فرعونيان و ظالمان درباره شماها چها صادر گرديد اگر خداي تعالي شر ايشان را از صاحب شما رفع نکند و حسن تقدير و تدبيرش درباره او و شما نباشد در وقتيکه هشام درباره آن حضرت کرد آن جيزي را که کرد و آن حضرت هم بايشان گفت و خبر داد که آيا چنان ميدانيد خدا را که هشام را در خصوص آنچه که در ماده ما کرد بيامرزد و ازسر اين تقصير وي درگذرد و فرمود اگر بدهيم بشما هر آن چيزي را که ميخواهيد هر آينه براي شما بد ميشود ولکن کسيکه بچيزي عالم است بعلم خود عمل ميکند يعني ما ميدانيم که اظهار پاره چيزها بشماها مضر است آنوقت باصرار شما گوش نميدهيم بلکه بعلم خود عمل ميکنيم.