بازگشت

نجمه 13


بدانکه سي وسيم از خصايص آن حضرت برداشته شدن تقيه و خوف از کفار و مشرکين و منافقين و ميسر شدن بندگي کردن خدايتعالي و سلوک در امور دنيا و دين حسب نواميس الهيه و فرامين آسمانيه بدون حاجه بدست برداشتن از پاره از آنها از بيم مخالفين و ارتکاب اعمال ناشايسته مطابق کردار ظالمين چنانچه خدايتعالي وعده فرموده در کلام خود وعد الله الذين آمنوا و عملوا الصالحات منکم ليستخلفنهم في الارض کما استخلف الذين من قبلهم و ليمکنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبدونني لا يشرکون بي شيئا وعده داده خدايتعالي آنانرا که ايمان آوردند از شما و کردند کارهاي شايسته که هر آينه البته خليفه گرداند ايشانرا چنانچه خليفه گردانيد آنانرا که بودند پيش از ايشان و هر آينه البته متمکن خواهد کرد براي ايشان دين ايشانرا که پسنديد براي ايشان و هر آينه البته تبديل خواهد کرد مر ايشانرا از پس ترس ايشان ايمني که بپرستند مرا چيزيرا براي من شريک قرار ندهند و برهر منصفي پوشيده نيست که اينوعده خلافه که خدايتعالي داده که بدهد ببعضي از آنها که داراي مرتبه ايمان و درجات عمل صالحند در دنيا پس از نبي خود صلي الله عليه و اله که در عهد خلافتش متمکن باشد از اقامه تمام ديني که خدا برايش پسنديد و ايمن شودپس از خوفيکه از جانب خلق باو رسيده و پرستش نمايند او يا ساير انام خدايتعالي را بي تقصير چه آن بحسب عمل نوعيست از شرک هر چند با اجتماع شروطش واجب شود چه با اطمينان و آرامي دل بحقيقت ايمان بر شرک و کفر جوارح و زبان مواخذه نيست اگر مستوقف شود بر آن حفظ جان چنين خليفه و خلافه و چنين آسودگي و امنيت و چنين تمکن از مذهب و ملت تاکنون در ميان مسلمين نشده و از عهد آن کسي خبر نداده و نتوان دادن خبر عهديکه همه مسلمين خبر دادند که نبي اکرم وعده داده که خواهد آمد که عهد ذلت و خواري ظالمين و منافقين و ملحدين است و روز عزت و رفعت و عبادت و بندگي مومنين و آنروز ظهور حضرتمهدي که از تمام مراتب دين چيزي نباشد که نداند يا داند و نفرمايد يا بفرمايد کسي ازعهده برنيايد چنانچه از خبار فريقين معلوم و مبين است و اينکه بعضي از مخالفين گفتند که مورد آيه شريفه عهدخلفاء اربطه است و کلام واسطي که مخصوص بعهد ثلثه است شبيه بفسطه و انکار بديهي است چنانچه در کتب امامه مشروح شده و بر هر خبير باحوال سلف مخفي نيست که چنين روزي بر مسلمين نگذشت که داراي شروط ثلثه باشد چه رسد بماه و سال و از اينجهه در جمله از اخبار



[ صفحه 83]



اماميه رسيده که نزول آيه در شان قائم عليه السلام است و شيخ طبرسي درمجمع البيان فرموده که مروي از اهلبيت عليهم السلام اينست که آيه در حق مهدي عليه السلام است و روايتکرده عياشي که حضرت سجاد اين آيه را تلاوتکرد آنگاه فرمود که ايشان و الله شيعيان ما اهلبيتند اينکار يعني اين سه احسان بزرگ بايشان کرده ميشودبر دست مردي از ما و او مهدي اين امه است و در کمال الدين صدوق مروي است از جناب صادق که فرمود بعد از ذکر نوح و انتظار مومنين فرج را تا اينکه عطا فرمود خداوند بايشان استخلاف و تمکين را که هم چنين است قائم زيرا که ممتد ميشود ايام غيبت او تا آنکه خالص سود حق و از ايمان کدورت مرتفع شود بمرتد شدن هر کس از شيعه که طينت او معيت باشد و بيم نفاق در او برود چون به بيند استخلاف و تمکين را و امريکه منتشر ميشود در عهد او راوي عرض کرد که کساني هستند که گمان ميکنند که اين آيه نازلشد در حق فلان و فلان و فلان و علي عليه السلام فرمود خداوند دلهاي ايشانرا هدايت نکند کجا متمکن شد دينيکه پسنديد آنرا خدا و رسولش بانتشار امر آن در امه و رفتن خوف از دلهايشان و مرتفع شدن شک از سينه هاي ايشان در عهد يکي از آنها و در عهد علي عليه السلام باارتداد مسلمانان و فتنه ها که برانگيخته شد در عهد ايشان و مقاتله ها که واقع شد ميان ايشان و کفار و نيز روايتکرده از جناب رضا عليه السلام که فرمود ديني نيست براي آنکه ورعي ندارد و ايمان ندارد آنکه تقيه نميکند بدرستيکه اکرم شما در نزد خداوند آنکسي است که بيشتر عمل کند بتقيه پيش از خروج قائم ما پس کسيکه ترک کند آنرا پيش از خروج قائم ما پس او از ما نيست.