بازگشت

نجمه 01


در کتاب الغيبه آورده که از علي بن يقطين روايتشده او گفته که ابو الحسن بمن فرمود که يا علي شيعيانرا ائمه ايشان در مدت دويست سال تربيت ميدهند و اصلاح حال ميکنند با اينکه ايشانرا بتعجيل فرج و نزديکي ظهور حق اميدوار ميکنند و يقطين که از اتباع بني عباس بود بپسرش علي گفت که از جمله خاصان امام موسي بود گفت که چرا وعده که رسولخدادر خصوص سلطنت ما يعني بني عباس نموده بود بوقوع پيوست و وعده که بشما در خصوص ظهور دولت ائمه شما نموده بود بوقوع نه پيوست و امر ما هنوز وقوع بهم نرسانيده پس ما خود رابارزومندي و اميدواري نگه ميداريم اگر بما گفته ميشد که اين امر تا دويست سال يا سيصد سال واقع نخواهد شد هر آينه دلها قساوت بهم مي رسانيدند و اکثر مسلمانان از اسلام برميگشتند ليکن ائمه ما اينطور گفتندکه ظهور دولت ما نزديک است بزودي واقع خواهد شد تا اينکه تاليف قلوب شيعيان نمايند يعني دلهاي ايشانرا بدست آرند و آنها را از قساوت و ارتداد نگه بدارند و ايضا شيخ طوسي در کتاب الغيبه از فضايري او از بزوفري او از علي بن محمد او از فضل بن شاذان او از احمد بن محمد و عيسي بن هشام ايشان از گرام او از فضيل روايت نموده او گفته که از امام محمدباقر پرسيدم که آيا اين امر را وقت معين هست فرمود وقت قرار دهندگان دروغ گفته اند سه بار اينکلام را فرمود در کتاب الغيبه از فضل بن شاذان او از حسين بن يزيد صحاف او ازمنذر جوان او از ابيعبد الله روايتکرده که آن حضرت فرمود که وقت قرار دهندگان دروغ گفته اند ما وقت قرار نميدهيم نه در زمان گذشته و نه در زمان آينده در کتاب مذکور باين اسناد از عبد الرحمن کثير روايت نموده او گفته که در نزد ابيعبد الله بودم ناگاه مهزم اسدي بخدمه آن حضرت داخلشد و عرض کرد که فداي تو شوم جماعتي از من پرسيدند که کي اين امر واقع خواهد شد هر آينه بسيار طول کشيد فرمود يا مهزم وقت قرار دهندگان دروغ ميگويند و شتابکنندگان در اين امر هلاک ميشوند و کسانيکه در اينباب در مقام تسليمند نجات مييابند و عاقبت امورشان بسوي ما برميگردد و ايضا شيخ طوسي در کتاب الغيبه او را فضل بن شاذان او از ابي نجران او از صفوان بن يحيي او از ابي ايوب خز فروش او از محمد بن مسلم او از صادق روايت نموده که آن حضرت بمن فرمود که هر کس که براي تو در خصوص اين امر وقت قرار دهد از تکذيب وي باک ممکن زيرا که ما در اينخصوص براي احدي تعيين وقت نميکنيم ايضا در کتاب مذکور افضل بن شاذان او از عمر بن اسلم بجلي او از محمد بن سنان او از ابي الجارود او از محمد بن حنفيه در حديثيکه ما محل حاجت را از آن ذکر کرديم روايت نموده او گفته که امام فرمود که مر بني فلانرا يعني بني عباس را سلطنت طولاني خواهد بود وقتيکه از سلطنت خودشان مطمئن و خاطرجمع شدند و گمان نمودند که هرگز سلطنت آنها زايل نميشود آنوقت امر الهي بناگهاني نازلشده دولت ايشانرا پايمال گرداند بنوعيکه شباني يعني رئيسي باقي نميماند که ايشانرا بر سرخود جمع نمايد اينست معني قول خدايتعالي حتي اذا اخذت الارض زخرفهاو ازينت و ظن اهلها انهم قادرون عليها فجعلناها حصيدا کان لم تغن بالامس کذلک تفضل الايات لقوم يتفکرون ظاهر معني آن اينست که تا وقتيکه زمين از گل و گياه زينت خود را اخذ نموده و مزين گرديد و اهل زمين چنان گمان نمودند که تسلط يافتند بزمين و مزين نمودن آن در دست ايشان است آنگاه گردانيديم آنرا مانند جائي نموديم که زراعه و علف آن بريده شده باشد بطوريکه گويا ديروز با اين گل و گياه اصلا رنگين نبوده هم چنان ايات و علامات را تفصيل ميدهيم براي قوميکه در ايات ما تفکر و تامل ميکنند راوي گويد عرض کردم که فداي تو شوم آيا اين امر را وقت معين هست فرمود نيست زيرا که علم خدا بر علم وقت قرار دهندگان غلبه نموده چنانکه خداوند عالم بحضرت موسي سي شب وعده داد که بعد از سي شب الواح توريه را باو بدهد و آنرا بده شب ديگر اتمام نمود و حال آنکه موسي و بني اسرائيل آنرا ندانستند وقتي که آنسي شب گذشت بني اسرائيل گفتند که موسي بما فريب ميدهد دروغ گفت پس گوساله پرست شدند ليکن علامتي براي آن ذکر ميکنيم و آن اين است که در وقتيکه احتياج خلايق بوجود امام بسيار شد و بعضي ايشان بعضي ديگر را ناخوش داشتند در آنوقت صبح و شام منتظر امر الهي باشيد و دعا کنيد.