بازگشت

ياقوته 01


ديدن علي بن محمد بن عبدالرحمن شوشتري است آن حضرت را در غيبت کبري و نشناختنش آن بزرگوار را در حين تشرف علامه مجلسي در بحار الانوار شيخ مفيد و شيخ شهيدو صاحب مزار کبير و آنها باسانيد خودشاناز علي بن محمد بن عنبد الرحمن شوشتري روايت نموده اند که گفت در ميان قبيله بني رواس رفتم بعض برادران ديني مذکور داشت که ماه رجب است و ايام طاعت و عبادت و مناسب آنست که بمسجد صعصعه بن صوحان برويم زيرا که آن مسجد از اماکني است که ائمه ما در آنجا نماز کرده اند و زيارت اين اماکن در اين اوقات مستحب است پس با ايشان بمسجد مذکور رفتيم در باب مسجد اشتري زانو بسته و پالان دارد ديديم که خوابيده است چون داخل مسجد شديم مردي را که خوابيده است چون داخل مسجد شديم مرد ي را ديديم مانند ماه لباس حجازي پوشيده و عمامه مانند ايشان در سر داشت و نشسته بود و اين دعا را ميخواند اللهم ياذ المن السابغه الخ که او را در کتب ادعيه در اعمال مسجد مذکور ذکر نموده اند پس من و رفيقم هر دو آن دعا را حفظ نموديم بعد از آن سجده طولاني بجاي آورد و برخواست و اشتر خود را سوار شد و برفت پس رفيقم گفت که اين مرد خضر بود واي بر ما که با او سخن نگفتيم گويا که مهر بر دهانمان زده بودند که ما مبهوت شديم و ملتفت نگرديديم پس بيرون آمده بر ابن ابي رواد روسي برخورديم پرسيد که از کجا ميائيد گفتيم از مسجد صعصعه و واقعه را باو نقل کرديم گفت که اين مرد در هر دو روز يا سه روز يکبار باين مسجدميايد و با کسي سخن نميگويد گفتم او چه کس است گفت بگمان شما او کيست گفتيم ما او را خضر گمان کرديم گفت بخدا قسم ياد ميکنم که هر آينه او صاحب الزمان عليه السلام بود مولف گويد عله قسم ياد نمودن ابن ابي روادرواسي بر بودن آن شخص شريف حضرت امام عصر تصريح فرمود خود آن بزرگوار است از براي او در همان مسجد که منم امام زمان چنانچه ما کيفيت ملاقات و تشرف او را خدمت آن بزرگوار در ياقوته پنجم از عبقريه پنجم ذکر نموده ايم مراجعه شود.