بازگشت

ياقوته 05


و از جمله کسانيکه يکشب بعد از ولادت آن بزرگواررا ديده نسيم خادم است چنانکه صدوق از ابراهيم بن محمد و او از نسيم خادم امام حسن عسکري روايتکرده که يکشب بعد از ولادت صاحب الزمان بخدمتش داخلشدم و عطسه در خدمتش کردم فرمود يرحمک الله پس بدين سبب شاد شدم آن حضرت فرمود که آيا مژده در اينعطسه بتو بدهم عرض کردم آري فرمود که آنعطسه امان بود تو را از مرگ تا سه روز و در غيبت طوسي اين کيفيت را از نسيم خادم در ده شب بعد از ولادت روايه نموده تنوير في تنظير بدانکه نظير ديدن نسيم خادم آن حضرت را يکشب بعد از ولادتش مطلع شدن کنيزي است غزال نام يا زلال نام بولادت آنسرور در شب بعد از ولادتش چنانکه در بحار از کمال الدين روايتکرده از محمد بن عيسي بن احمد زرجي که او گفت در سر من راي در مسجد مشهور بمسجد زبيد جواني را ديدم که خود مذکور کرد که از بني هاشم است از اولاد موسي بن عيسي و آنمرد در وقت مکالمه با من کنيزيرا او آزاد کرد که يا غزال و ياآنکه زلال بيا پس کنيزي پير درآمد باو گفت حديث ميل و مولود را باين آقاي خود نقلکن گفت آري ما را کودکي بود مريض شد بي بي من گفت برود در خانه امام حسن عسکري در خدمت حکيمه عرض کن که در نزد شما اگر چيزي باشد که از براي اينکودک از آنچيز استشفا بشود عطا فرمائيد پس من بخدمه حکيمه رفته واقعه را عرض کردم حکيمه بکسان خود گفت بياوريد آنميل را که بان در چشم مولود ديشب سرمه کشيديم آنرا آورده بمن دادند و من نزد بي بي خود آوردم بي بي من آنميل را بچشم آنکودک مريض کشيد و خداوند آنکودک را از برکت آنميل عافيت بخشيد و تا مدتي آنميل در خانه ما بود و بان از براي مرضاي خود استشفاء ميجستيم تا آنکه بعد از زماني آنميل از خانه ما مفقودگرديد.