بازگشت

ياقوته 06


ديدن غاري صفيني است آن حضرت را در غيبت کبري و شناختنش آن بزرگوار را در حين تشرف علامه مجلسي در غيبت بحارالانوار از خط بعض اصحاب نقل فرموده که گفت روزي بنزد پدرم حاضر گرديدم مردي را در نزد وي ديدم که با او مکالمه و محادثه مينمود ناگاه در اثناء کلام خواب بر او غالب گرديد و سنه و پينگي بر او عارض شده بلغزيد و عمامه از سرش بيفتاد و اثر زخم منکري بر سرش ظاهر گرديد چون اين بديدم از آن جراحت منکر از آن پرسيدم گفت اين اثر از ضربت غزوه صفين است حاضرين تعجب نموده باو گفتند که وقوع غزوه صفين قديم است و تو را عمر



[ صفحه 61]



اقتضاي ادراک آن زمان نکند پس چگونه ميشود گفت آري لکن روزي بسوي مصر سفرکردم و در اثناء راه سفر مردي از طايفه غره با من رفيق گرديد و در اثناء راه در آنجا مکالمات ذکر غزوه صفين در ميان آمد آن مرد گفت اگر من در غزه صفين ميبودم هر آينه شمشر خودرا از خون علي و اصحاب او سيراب مينمودم منهم گفتم که اگر من حاضر بودم هر آينه شمشير خود را از خون معاويه و ياران او رنگين مينمودم آن مرد گفت علي و معاويه و آن ياران ايشان که آلان نيستند ولي من و تو که از ياران ايشانيم بيا تا داد خود را از يکديگر بستانيم و روح ايشان را ازخود راضي نمائيم اين بگفت و شمشير ازنيام برآورد و منهم شمشير از غلاف کشيدم و بسوي او دويده با يکديگر درآويختيم و مقاتل شديدي واقع گرديد ناگاه آن مرد و ديدتر از يهود ضربتي بر فرق من نواخت که افتادم و از خود برفتم و ديگر ندانستم که چه واقع گرديد تا آنکه ديدم مردي مرا با کعب نيزه خود حرکت ميدهد و بيدار مينمايدچون چشم گشودم سواري را در بالين خودديدم که از اسب خود فرود آمد و دست بر جراحت و زخم من کشيد که گويا داروئي برء الساعه بود که فورا بهبودي بخشيد و آن جراحت مندمل گرديدپس فرمود اندکي توقف نما و مکث کن تاآنکه من بيايم پس بر اسب خود سوار شده از نظرم غايب گرديد و زماني نکشيد که مراجعت نمود و سر آن مرد راکه بر من ضربت زده بريده بدست خود داد و اسب او و مرا و اسباب من و او را بر بالاي آنها گذاشته و هر دو را يدک کرده با خود بياورد و فرمود اين سر سر دشمن تو است چون ياري ما کردي ما هم تو را ياري نموديم و لينصرن الله من ينصره يعني هر آينه ياري کندخداي تعالي کسير را که خدا را ياري ميکند پس چون اين بديدم مسرور گرديدم و عرض کردم اي مولاي من تو کيستي فرمود منم (م ح م د) بن الحسين يعني صاحب الزمان پس فرمود که اگر اين زخم را از تو بپرسند بگو آنرا درجنگ صفين برداشتم اين بفرمود و از نظر من غايب گرديد.