ياقوته 02
ايشان محمد بن نصير معروف بنميري بوده مجلسي عليه الرحمه در کتاب بحارنقل کرده از شيخ طوسي در کتاب غيبت از ابن نوح از ابن نصر هبته الله بن محمد که او گفته که محمد بن نصير از اصحاب امام حسن عسکري بود و بعد از وفات آن حضرت ادعاي مرتبه و مقام ابي جعفر محمد بن عثمان را نمود و گفت که من صاحب و نايب امام زمانم و مانند باب هستم بسوي او خداوند بسبب کفر و ناداني که از او بروز کرد و سبب لعنت نمودن ابو جعفر باو و تبري نمودن از او و او را مفتضح و رسوا گردانيد و بعد از شريعي مدعي اين امر او ببود ابوطالب انباري گفته که وقتيکه از ابن نصير ظاهر گرديد آنچه ظاهر گرديدابو جعفر او را لعن کرد و از او تبري جست چون باو رسيد بگمان اينکه دلجوئي ابو جعفر کند و عذر خواهد بخانه او رفت ابو جعفر اذن دخولش نداد و نوميدبرگرديد سعد بن عبدالله گفته که محمدبن نصير نميري ادعا ميکرد که من پيغمبرم و امام علي النقي مرا به پيغمبري فرستاده و او قائل بمذهب اهل تناسخ بود و در حق امام علي النقي غلو کرده بود و بخدائي و ربوبيت او قائل بود و ميگفت مواقعه با محرمان جايز است و طي مردان يکديگر را حلال است و ايندو قائده دارد لذت فاعل و ذلت تواضع مفعول و هيچيک از اين دو در شرع خدا حرام نيست و بنوده و محمدبن موسي بن حسن بن فوات او را اعانت مينمود و از براي ترتيب اسباب آورد واين باب الخادم داده و اين اعمال را از محمد بن نصير ابو زکريا يحيي بن عبدالله هم بمن خبر داد و گفت غلاميرا در پشت او باين فعل قبيح مشغول ديدم بعد از آن او را ملاقات نموده در اينباب ملامت کردم جواب گفت که اين لذتست و باعث رفع تکبر و موجب تواضع و ذلت نيست بخدا و اين هر دو جايز است و سعد گفته که در موت ابي نصير از او پرسيدند در وقتيکه در زبانش سستي ظاهر شده بود که اين امر بعد از تو با که باشد با زبان لنگ درجواب گفت که با احمد باشد و دانسته نشد که احمد کدام است لهذا اتباع او سه طايفه شدند که از احمد پسر احمد خواسته و فرقه گفتند که مراد احمد بن محمد بن موسي بن فرات است و طايفه گفتند احمد بن ابي الحسين بن بشير بن يزيد را ازاده کرده لهذا متفرق شدند.