بازگشت

ياقوته 05


يکي از ايشان مادر امام حسن عسکري است بنابر نقليکه از حکيمه خواتون دختر حضرت امام محمد تقي است چنانچه در کتاب کمال الدين از محمد بن حسين بن شاذويه او از محمد حميري او از پدرش او از محمد بن جعفر او از احمد بن ابراهيم روايتکرده او گفته که در سال دويست و شصت و دويم بنزد حکيمه دختر امام محمد تقي عليه السلام خواهر امام علي النقي عليه السلام رفتم و از پس پرده با وي سخن گفتم و از دين و طريقه او پرسيدم در آنحال نانرا که بامامتشان معتقد بوده براي من با نامهايشان ذکر کرده بعد از آن گفت يکي از ائمه من حجه بن الحسن بن علي است و نام او را ذکر نمود آنگاه گفتم که خدا مرا فداي تو گرداند حجه بن الحسن را ديده که بمن خبر ميدهي يا خبرش بتو رسيده گفت از امام حسن عسکري ع در خصوص حجه ع مکتوبي بمادر او نوشته بود وقتيکه مکتوب را ديدم از مادرش پرسيدم که آنمولود که بود گفت که پنهان است راوي گويد وقتيکه اينسخن را از حکيمه خواتون شنيدم باوگفتم که بنابر پنهاني وي شيعيان در وقت ضرورت بکه پناه ميبردند و بکدام شخص براي ايشان حل مشکلات و رفع شبهات ميکند گفت جده حجه که مادر امام حسن عسکري عليه السلام است شيعه بايد که نزد وي بروند و مشکلات خودشانرا بدست وي حل نمايند آنگاه باو گفتم که امام حسن عسکري بکه پيروي کرد در اينکه وصيت را بزن نمودو شيعيانرا باو سپرد گفت که بحسين بن علي عليهما السلام پيروي شد زيرا که او در ظاهر بزينب خواهرش دختر علي وصيت نمود و آنچنان بود که حل مسائل و هر چه که از علوم و مسائل از امام زين العابدين ع بروز ميکرد همه آنها از براي پنهانداشتن امر امام زين العابدين ع بزينب ع نسبت داده ميشد وهمچنين است مادر امام حسن عسکري ع نسبت بقائم ع بعد از آن گفت که شما اصحاب اخباريد آيا بشما روايت نشده است اينکه ميراث امام نهمين از اولادحسين بن علي عليهما السلام در حال حياتش قسمت کرده ميشود انتهي و از ايشان ابراهيم بن محمد همداني است چنانکه کشي باسناد خود از ابو محمد دينوري روايتکرده که گفت من با احمد بن ابيعبد الله در عسکر بوديم پس وارد شد بر ما مردي از جانب حضرت بقيه الله و فرمود غائب عليل ثقه است و مراد از آن ابو هاشم جعفري است که گويا در وقت صدور آن توقيع مريض بوده و ايوب بن نوح و ابراهيم بن محمد الهمداني و احمد بن حمزه و احمد بن اسحق ثقات هستند و از ايشان اسحق بن اسماعيل نيشابوري است چنانکه در نهج المقال است که او از جمله ثقاتي است که توقيعات بر آنها وارد ميشده ازجانب کسانيکه از جانب حضرت حجه بن الحسن عجل الله فرجه الشريف منصوب بوده اند از براي سفارت و در توقيعيکه حضرت عسکري سلام الله عليه بابراهيم بن عبده نگاشته مدح نموده اين اسحق را و دعا فرموده او را و ازايشان حاجز بن يزيد است چنانکه در تنقيح المقال از ربيع الشيعه نقل فرموده که حاجز بن يزيد از وکلاء ناحيه است و در ارشاد مفيد از علي بن محمد از حسن بن عبد الحميد روايت نموده که گفت من شک نمودم در امر حاجز که آيا او وکيل از جانب ناحيه مقدسه است يا نه پس چيزي از مال امام عليه السلام را جمع نموده و بسامره رفتم پس توقيعي بيرون آمد که نيست ازما شکوه در باره کسيکه قائم مقام ما ميباشد بامر ما پس رد بنما آنچه را که با تو است بسوي حاجز بن يزيد و گذشت در حالات محمد بن جعفر ابو الحسين اسدي رازي آنچه را که دلالت بر جلالت شان و نبالت رتبه حاجز و وکيل بودنش آن جانب آن بزرگوار مينمايد.