بازگشت

ياقوته 04


شيخ جليل علي بن محمد سمري است که مکني بابي الحسن است و سمر چنانکه در معجم البلدان ياقوت حموي است بفتحتين و تشديد ميم موضعي است در يمامه که در آن نخل فراوان است و سمر بکسر سين و فتح ميم مشدد گفته است که گمان ميکنم که اين لفظ نبطي باشد نه عربي بلدي است از اعمال کسکر و الحال داخلشده است در اعمال بصره و آن واقع است ميان بصره و واسط اين ناچيز گويد که در خاطر دارم که ستمعاني در انساب اين لفظ را که نام آن بلده است سمر بضم سين ضبط نموده و گفته سمر کسکر نام بلدي است در ميان واسطه و بصره و بالجمله شيخ ابو القاسم حسين بن روح در وقت وفات خود بامر صاحب ناحيه مقدسه او را وصي و قائم مقام خود نمود و بعد از وفات حسين مزبور امر سفارت و نيابت باو تعلق گرفت و شيعه باو رجوع نمودند و تقريبا مدت سه سال باينمنصب جليل سرافراز بود و کرامات و خوارق عاداتي از اين بزرگوار بتوجه آنحجه غائب از انظار ظاهر و آشکار گرديده که از جمله خبر دادن از فوت علي بن حسين بن بابويه که او گفت خبردادند بمن جماعتي از اهل قم که از جمله ايشان علي بن احمد بن عمران صفار و حسين بن احمد بن ادريس بودند ايشان گفتند که در ساليکه علي بن حسين بن بابويه برحمت ايزدي پيوست مادر بغداد بوديم و خدمه ابو الحسن علي بن محمد سمري مشرف ميشديم و او در همه وقت احوال علي بن حسين بن بابويه را از ما ميپرسيد و ما ميگفتيم که مکتوب بما رسيده است که او در حال حيات است و حوالش بهتر است تا آنکه روزيکه وفات او در آنروز اتفاق افتاده بود نيز از ما احوال ويرا پرسيد ما نيز چنانکه بيشتر گفته بوديم گفتيم آنگاه بما گفت که اجر شما در خصوص مصيبت وفات علي بن حسين بر خدا باد بدرستيکه در اينساعت برحمت ايزدي پيوست ايشان گفتند که ماتاريخ الساعت و آنروز و آنماهرا نوشتيم و هفده يا هيجده روز بعد از آن خبر رسيد که او در همانساعتيکه شيخ ابو الحسن سمري قدس الله روحه فرموده بود رحلت نموده اين ناچيز گويد که روز وفات علي بن حسين بابويه بنا بر آنچه در بحار نقل فرموده نيمه شعبان سال سيصد و بيست و نه بوده و آنسال را شيعيان بسال ثنائر نجوم موسوم نموده اند زيرا که در آنسال اکثر علماء و محدثين اخبار بدريار باقي ارتحال نمودند که از ايشان ثقه الاسلام محمد بن يعقوب کليني صاحب



[ صفحه 28]



کتاب کافي است و ايضا در بحار از غيبت طوسي ره روايت نموده که خبر دادند بما جماعتي از ابي جعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه او گفته که خبر داد بمن ابو محمد حسن بن مکتب گفت که در سالي که شيخ ابو الحسن علي بن محمد سمري وفات يافت من در بغداد بودم چند روز پيش از وفاتش بنزد وي حاضر بودم ناگاه ديدم توقيعي درآورد و بمردم نشانداد نسخه آن بدين نهج بود بسم الله الرحمن الرحيم يا علي بن محمد السمري اعظم الله اجر اخوانک فيک فانک ميت بين سته ايام فاجمع امرک و لا توص الي احد فيقوم مقامک بعد وفاتک فقد وقعت الغيبه التامه فلا ظهور الا بعد اذن الله تعالي ذکره و ذلک بعد طول الامد و قسوه القلوب و امتلاء الارض جورا و سيئاتي من شيعتي من يدعي المشاهده الا فمن يدعي المشاهده قبل خروج السفياني و الصيحه فهو کذاب مفتر و لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم يعني بعلي بن محمد سمري خداوند عالم برادران ديني تو را در مصيبت وفات تواجر عظيم کرامت فرمايد بدرستيکه در اثناي اين شش روز وفات خواهي يافت پس در کار خود آماده باش در خصوص وکالت باحدي وصيت مکن که بعد از وفات تو درجاي تو بنشيند زيرا که غيبت کبري واقع گرديد پس مرا ظهور نخواهد شد مگر باذن خدايتعالي و اينظهور بعد ازآنست که مدت غيبت طول کشد و دلها را قساوت فرا گيرد و زمين با جور و ستم پر گردد و بزودي از شيعه من کساني ميايند که ادعاي ديدن من مينمايد آگاه شويد هر که پيش از خروج سفياني و رسيدن صيحه از آسمان ادعائي ديدن من نمايد کذاب و افتراگو است راوي گويد که نسخه او را نوشتيم و از نزد وي بيرون رفتيم وقتيکه روز ششم رسيد نزد او رفتيم ديديم که در حالت احتضار است آنگاه باو گفته شد که وصي تو بعد از تو کيست گفت که خدا را امري است بايد آنرا باتمام برساند اينرا گفت و وفات يافت پس اينسخن سخن آخر او بود که از او شنيده گرديد و ما در ياقوته سي و ششم از عبقريه هشتم مکتوبي از او در معني خبر علمناثلاثه الخ با جواب حضرت حجه از آن نقل نموده ايم مراجعه شود و ايضا در بحار از آنکتاب است که خبر داد بمن حسين بن ابراهيم از ابي العباس بن نوح او از ابي نصر هبه الله بن محمد بن کاتب که قبر ابي الحسن سمري قدس الله روحه در سر راه مشهور بشارع خلنجي که از فضا و ميدان باب محو است که در نزديک کنار نهر ابي عتابست و چنان مذکور نمود که وفات وي در سال سيصد و بيست و نهم هجرت بود انتهي.