بازگشت

ياقوته 11


مشرف شدن امين و فرستاده ايست از اهل قم خدمه ابي جعفر عمري و معجزه ديدن ازاواست بتوجه از حضرت در بحار از کتاب غيبت شيخ طوسي از حسين بن ابراهيم و او از احمد بن علي بن نوح و او از ابي نصر هبه الله بن محمد بن بنت ام کلثوم دختر ابيجعفر عمري روايتکرده که او گفته که خبر دادند بمن جماعتي از بني نوبخت که يکي از ايشان ابو الحسن بن کثير نوبختي بود و اين حديث را ام کلثوم دختر ابيجعفرمحمد بن عثمان عمري نيز خبر داده که در وقتي از شهر قم و نواحي آن مالي نزد ابيجعفر آوردند براي آنکه بصاحب الامر برساند وقتيکه آن فرستاده ببغداد رسيد و نزد ابيجعفر آمد و اموال را باو تسليم نمود و او را وداع نمود و اراده مراجعت کرد آنگاه ابو جعفر باو گفت که چيزي از امواليکه بتو سپرده شده بود مانده است بما نرسيده آن کجا است آنمرد گفت ايسيد من همه آنها را بتو تسليم نمودم ابيجعفر گفت آري و ليکن چيزي باقي مانده برگرد آنرا تفتيش نما و آنها را که بتو داده شده بيادت بياورآنمرد رفت چند روزي فکر و جستجو ميکرد چيزي بيادش نيامد و کسي از رفيقانش هم خبر ندارد و در آنحال بنزد ابيجعفر آمد و گفت که در نزد من چيزي نمانده هر چه که بمن تسليم شده بود بتو سپردم ابو جعفر گفت که بتو چنين گفته ميشود که دو طاقه پارچه سرداني که فلان ولد فلان بتو داد چه طور شدند آنمرد گفت آري ايسيد من بخدا سوگند هر آينه آنها را فراموشکردم الحال نميدانم که در کجا گذاشته ام بعد از آن آنمرد رفت و همه بارهاي خود را باز کرده تفتيش نمود واز کسانيکه متاع بايشان داده بود خواهش نمود که آنها را تفتيش نمايند خبري از آنها بروز نکرد پس بنزد ابيجعفر برگشت و گفت که پارچها پيدا نشدند ابيجعفر گفت که بتو مي گويند که نزد فلان پنبه فروش که بنزد وي درکاروانسراي پنبه فروشان دوتاي پنبه حمل و نقل کردي برو يکي از آنها که چنين و چنان در آن نوشته شده وا کن آندو پارچه در يکسمت آن است آنمرد ازآنخبر متحير گرديد و برگشت بانمکانيکه ابي جعفر گفته و آن تاي بار را که نشانداده بود باز کرد ديد که آنها در يکسمت آن در ميان پنبه پنهانگرديده اند پس آنها را برداشته نزد ابيجعفر آورده و باو تسليم کرد وگفت که در وقت بستن بارها ايندو پارچه را فراموش کرده بعد از آن در يکسمت بار گذاشتم تا اينکه محفوظ بماند بعد از آن آنمرد چيزيرا که ديده و ابيجعفر باو خبر داده براي مردم



[ صفحه 183]



نقل نموده و اين امر عجيبي است که برآن واقف و مطلع نميشود مگر پيغمبر و امام از جانب خدايتعالي که عالم غيوب و سرائر است و آنمرد پيشتر از آنوقت ابيجعفر را نميشناخت.