بازگشت

ياقوته 19


خواب ميرزا محمد علي قزويني است علامه مذکور در کتاب نجم الثاقب نقل کرده که خبر داد مرا عالم صالح تقي ميرزا محمد باقر سلماسي خلف صاحب مقامات عاليه و مراتب ساميه آقا خوندملازين العابدين سلماسي رحمها الله که جناب ميرزا محمد علي قزويني مردي بود زاهد و عابد و ثقه و او را ميل مفرطي بود بعلم جفر و حروف و بجهت تحصيل آن سفرها کرده و ببلادها رفته و ميان او و والد صلاقتي بود پس آمد بسامره در آن اوقات که مشغول عمارت و تعمير مشهد و قلعه عسکريين عليهما السلام بوديم پس در نزد ما منزل کرد و بود تا آنکه برگشتيم بوطن خود کاظمين و سه سال مهمان ما بود پس روزي بمن گفت سينه ام تنگ شده و صبرم تمام شده و بتو حاجتي دارم و پيغامي نزد والد معظم تو گفتم چيست گفت در آن ايام که در سامره بودم حضرت حجه عليه السلام را در خواب ديدم پس سئوال کردم که کشف کند براي من علمي را که عمر خود را در آن صرف کردم پس فرمود که آن در نزد مصاحب تو است و اشاره فرمود بوالد تو پس عرض کردم که او سر خود را از من پوشيده ميدارد فرمود چنين نيست از او مطالبه کن که از تو منع نخواهد کرد پس بيدار شدم وبرخواستم که بنزد او بروم پس ديدم که او رو بمن ميايد در طرفي از صحن مقدس چون مرا ديد پيش از آنکه سخن گويم فرمود چرا شکايت کردي از من نزد حضرت حجه کي از من سئوال کردي چيزي را که در نزد من بود پس بخل کردم و بتو ندادم من خجل شده سر بزير انداختم و حال سه سال است که ملازم و مصاحب اوشده ام نه او حرفي از اين علم بمن فرموده و نه مرا قدرت بر سئوال است وتا حال باحدي ابراز ننمودم اگر تواني اين کبرت را از من کشف نما پس از صبراو تعجب کردم و بنزد والد رفتم و آنچه شنيده بودم گفتم و پرسيدم که ازکجا دانستي که او از تو نزد امام شکايت کرده گفت که آن حضرت در خواب بمن فرمود و خواب را نقل ننمود.