بازگشت

ياقوته 06


ديدن زني است نورآن حضرت را ايضا علامه نوري در نجم ثاقب از ثقه عدل امين آقا محمد که زياده از چهل سال متولي امر شموعات حرم عسکريين و سرداب شريف بوده است و امين مرحوم سيد الفقهاء والمجتهدين مرحوم ميرزاي شيرازي رفع الله در جثه بوده نقل ميفرمايد که گفت والده من که از صالحات معروفات بوده گفت روزي در سرداب شريف بودم بااهلبيت عالم رباني و مويد سبحاني ملازين العابدين سلماسي در آن ايام که مجاور سر من راي بود بجهت بناي قلعه آن بلد گفت و آن روز جمعه بود وجناب آقا خوند مذکور و مشغول شد بخواندن دعاي ندبه معروفه و چون زن مصيبت زده و محب فراق کشيده ميگريست و ناله ميکرد و ما با او در گريه و ناله متابعت ميکرديم پس در بين آن حالت بوديم که ناگاه بوي عطري وزيدن گرفت و منتشر شد در فضاي سرداب و پر شد هوا از بوي خوش بنحوي که از جميع ما حالت را برد پس همه ما ساکت شديم و قدرت سخن گفتن از ما رفت و متحير مانديم تا اندک زماني گذشت پس آن رايحه طيبه مفقود شد و هوا بحالت اول برگشت و برگشتيم بانچه مشغول بوديم از قرائه دعا چون بخانه مراجعت نموديم سئوال کردم از جانب آخوند ملازين العابدين از سران بوي خوش فرمود تو را چه کار باين سئوال و از جواب من اعراض فرمود و عالم عامل متقي آقاعليرضاي اصفهاني طاب ثراه که نهايت اختصاص مولاي مذکور داشت نقل کرد که روزي سئوال کردم از آن مرحوم از ملاقات کردن حجه عليه السلام را و دراو اين گمان را داشتم مثل استاد او سيد معظم بحرالعلوم رحمه الله پس همين واقعه را براي من نقل کرد بدون اختلاف.