ياقوته 04
کشيده شدن دست مبارک آن حضرت است بديدهاي زني کور و بينا شدن او و ايضا در بحار از سيد مذکور نقل نموده که فرموده است که شيخ الصالح العالم الخبير الفاضل شمس الدين محمد بن قارون ذکر کرده است که مدي در قريه دقوساکه يکي از قريهاي کنار نهر فرات بزرگ است ساکن بود و نام آن مرد بنجم و لقبش اسود بود و او از اهل خير و صلاح بود و از براي او زن صالحه بود که او را فاطمه ميگفتند و او نيز خيره و صالحه بود واز براي ايشان يک پسر و يک دختر بود اسم پسر علي و اسم دختر زينب بود و آن مرد زن هر دو نابينا شدند و مدتي بر اينحالت باقي ماندند و اين قضيه در سال هفتصد و دوازده بود پس در يکي از شبها زن ديد که دستي بروي او کشيده شد و گوينده گفت که حقتعالي کوري را از تو زايل گردانيده است برخيز شوهر خود ابو علي را خدمت نما و در خدمت او کوتاهي مکن زن گفت پس چشم گشودم و خانه را پر از نور ديدم دانستم که از جانب حضرت قائم عليه السلام است.