بازگشت

ياقوته 10


ازايشان مردفارسي است چنانکه در مدينه المفاخر بحراني از شيخ کليني بسند خود از ضوءبن علي عجلي روايتکرده که گفت مردي از اهل فارس بفلان نام گفت که بسامره آمده در در خانه عسکري ملازم شدم آن حضرت را خواند بر او داخلشدم و سلام کردم فرمود بچه کار آمده عرض کردم بعزم ملازمت خدمه شما پس بمن فرمود که ملازم باب شود و کار در بابي را بمن واگذاشت و من با خدام آن جناب در خانه بودم و ميرفتم ضروريات از بازار خريده مياوردم و بدون اذن داخل خانه ميگرديدم هر وقت که مردمان ديگر در خانه بودند پس يکروز بر آن حضرت داخلشدم و او در خانه مردانه بود آواز حرکتي شنيدم درخانه پس مرا آواز داد که توقف کن داخل مشو پس نتوانستم داخلگردم و نه خارج شوم پس کنيزي بيرون آمد و با اوچيزي بود که او را پوشيده بود بعد ازآن آن حضرت مرا آواز داد که داخلشو من داخلشدم و آن کنيز را آواز کرده برگرديد و باو فرمود که اينکه با خودداري ظاهر کن پس ظاهر کرد آنکنيز را فرمود که او را برداشته ديگر او را نديدم تا آنکه آن حضرت وفات نمود.