بازگشت

ياقوته 33


ديدن سيد سند آقا سيد مرتضي نجفي است آن حضرت را در غيبت کبري و نشناختنش آن بزرگوار را در حين تشرف و نيز علامه سابق الذکر در کتاب مذکور فرموده که صالح ثقه عدل مرضي سيد مرتضي نجفي رحمه الله که از صلحاي مجاورين بود و شيخ الفقهاء شيخ جعفر نجفي را درک کرده بود و بصلاح و سدادمعروف بود نزد علماء گفت در مسجد کوفه بوديم با جماعتيکه در ايشان بوديکي از علماي مبرزين و مشايخ از معروفين و مکرر از اسم او سئوالکردم و نگفت چون محل کشف سريره بود که مناسب او نبود گفت پس چون وقت مغربشدبراي اداي نماز با جماعت و سايرين درفکر تهيه نماز با او در آنزمان در ميان موضع تنور در وسط مسجد کوفه اندک آبي بود از مجراي قناتي مخروبه و راه تنگي داشت که گنجايش زياده از يکنفر نداشت پس رفتم بانجا که وضو بگيرم چونخواستم پائين روم شخص جليلي را ديدم بر هيئت اعراب که در لب آب نشسته و وضو ميسازد در نهايت طمانينه و وقار و من تعجيل داشتم بجهت رسيدن بنماز جماعت پس اندکي توقف کردم ديدم که او بهمان سکون و وقار نشسته و نداي اقامه صلوه بلند شد پس بجهت تعجيل باو گفتم گويا اراده نداري با شيخ نماز کني فرمودند نه زيرا که او شيخ دخني است و مرادشرا ندانستم و صبر کردم تا فارغ شد و بالا آمد و رفت پس رفتم وضو ساختم و با شيخ نمازگذاردم پس از فراغ از نماز و متفرقشدن مردم قضيه را براي شيخ نقلکردم پس ديدم حالش ديگرگون شد و رنگش متغير گرديد و بفکر افتاد و بمن گفت حضرت حجه عليه السلام را درک کردي و نشناختي و خبر داد از امريکه مطلع نبود بر آن جز خدايتعالي بدانکه من امسال ارزن زراعتکرده بودم در رجبه که موضعي است در طرف غربي درياي نجف که غالبا محل خوف است از جهت اعراب باديه و مترددين ايشان چون بنماز ايستادم داخلشدم در فکر انزرع افتادم و هم او مرا از حالت نماز واداشت که آن جناب از او خبر داد و چون زياده از بيست سال قبل از اين کيفيت را شنيده ام لذا احتمال زياده و نقصان ميرود نسئل الله العفو و العصمه من الهفوات.