بازگشت

ياقوته 08


وازجمله آنها کامل بن ابراهيم مدني است چنانکه شيخ طوسي درکتاب الغيبه مسند از ابو نعيم محمد بن احمد انصاري روايتکرده که گروهي از مفوضه و مقصره کامل بن ابراهيم مدني را بنزد عسکري فرستادند از براي سئوال از اموري کامل گويد در اثناء راه با خود گفتم که سئوالکنم از آن حضرت که آيا داخل بهشت ميشود غير کسانيکه شناخته اند آنچه شناخته ام وميگويند آنچه من ميگويم يعني اثني عشري پس چونداخل بر آن حضرت شدم ديدم لباسهاي نرم در بر کرده در نفس خود گفتم که ولي الله و حجه او جامهاي نرم ميپوشند و ديگر آنرا از پوشيدن آنها منع ميکنند و امر بمواسات برادران مينمايند ديدم آن حضرت تبسم نمود و آستين خود را بالا زد و ديدم که لباس پشم سياه ريزي بر بدن دارد پس فرمود اينرا از براي خدا پوشيده ام و آنرا از براي تو پس من سلام کرده نشستم در نزد دريکه پرده بر او زده بودند ناگاه بادان پرده را برداشته چشمم بکودکي افتاد بسن چهار سال يا مثل آن مانند ماه شب چهارده که فرمود يا کامل بن ابراهيم چون آن بديدم اندامم بلرزيد و ملهم شده عرض کردم لبيک يا سيدي فرمود آمده بنزد ولي و حجه و باب خدا که سئوال نمائي که آيا داخل بهشت ميشود غير کسانيکه شناخته اند آنچه تو شناخته وميگويند آنچه تو ميگوئي گفتم آري بخدا قسم فرمود اگر، چنين باشد کسانيکه داخل بهشت شوند قليل باشند والله داخل بهشت شوند گروهيکه ايشانراحقيه گويند گفتم آقاي من ايشان چه کسانند فرمود که ايشان گروهي باشند که بسبب محبتيکه بعلي ع دارند قسم بحق او ميخورند و حال آنکه فضل او راو حق او را ندانند که چه باشد بعد ازآن ساکت گرديد آنکودک صلوات الله عليه پس از آن دوباره فرمود که آمده که بپرسي از ولي خدا از مقاله مفوضه ايشان دروغ ميگويند يعني در باب اعتقادي که در حق ما جماعه ائمه دارند که خداوند همه کارهاي خود را از خلق کردن و روزي دادن و غير ذلک بما واگذار فرموده بلکه قلوب ما ظرف



[ صفحه 8]



مشيت خدا باشد پس هر گاه بخواهد چيزيرا ما هم آنچيز را ميخواهيم زيراکه خدا ميگويد و ما تشاون الا ان يشاء الله راوي گويد که بعد از اينکه آن پرده بحالت خود برگرديد و هر قدر که خواستم آنرا بردارم و ديگر باره آنکودک را مشاهده کنم نتوانستم پس حضرت عسکري ع تبسم کرده متوجه من شده فرمودند يا کامل ديگر چرا نشسته بدرستيکه خبر داد تو را بحاجت تو حجه بعد از من پس من برخواسته بيرون رفتم و ديگر بعد از آن آن کودک را نديدم ابو نعيم گويد که من از براي تحقيق اينخبر کامل را ديدم و همين تفصيل رااز او شنيدم و شيخ ابو جعفر محمد بن جرير طبري هم در کتاب خود اينخبر را از کامل بسند خود روايتکرده.