بازگشت

صبيحه 07


بدانکه در ميان علماءفريقين اختلافي نيست که مادر حضرت حجه بن الحسن کنيز بوده است اگر چه در اسم آن اختلاف است شيخ مفيد که از اعاظم خاصه است در ارشاد فرموده که مولد آن حضرت در شب نيمه شعبان سال دويست وپنجاه و پنجم بوده و مادرش کنيزي است نرجس نام و ابن خشاب که از بزرگان علماء عامه است بنابر آنچه از او در کشف الغمه نقل نموده گفته است که مادر مهدي موعود کنيزي است صيقل نام و ابوبکر دراع گفته که در روايه ديگر نام مادرش حکيمه است و در روايت سيمين نرجس و بعضي گفته اند سوسن است و عبارات غير اينها درباره والد ماجده آن بزرگوار بر همين منوال است چنانچه در بساط دويم سمت تحرير يافت تدقيق فيه تطبيق بدانکه مادر موهبت شانزدهم ازو ميض دويم از نور سيم از جلد دويم از کتاب ملقب بانوار المواهب که خود آن مجلد مسمي باليد البيضاء في نکت اخبار مناقب الزهراء است مکاشفه از يوحناي لا هوتي که از اعاظم حواريين حضرت عيسي است و نصاري درباره او نهايه اعتقاد را دارند و او را يوحناي لا هوتي نامند و صاحب مکاسفات دانند نقل نموده ايم و در آنجا ذکر کرده ايم که صاحب ميزان الموازين که رد بر نصاري است آن مکاشفه را تطبيق بر والده ماجده حضرت بقيه الله نموده خوش داشتم که آن مکاشفه را با تطبيق آن دانشمند در اين وجيزه سودمند تتميما للفائده و تعميما للعائده نقل نمائيم



[ صفحه 7]



پس ميگويم که در باب دوازدهم از مکاشفات يوحناي مذکور استکه و علامتي عظيم در آسمان ظاهر شد زني خورشيد را در برکرد و ماه زير پايش و بر سرش تاجي از دوازده ستاره حامل بود از درد زه و عذاب زادن فرياد برمياورد و علامتي ديگر در آسمان پديد آمد که اينک اژدهاي بزرگ سرخ فام که او را هفت سر و ده شاخ بود و بر سرهايش هفت افسر و دمش ثلث کواکب آسمان را کشيده آنها را بر زمين ريخت و اژدها پيش اين زن که ميزايد ميايستد تا چون بزايد فرزند او را ببلعد پس زائيد فرزند نرنيه را که همه امتهاي زمين را بعصاي آهنين حکمراني خواهد کرد و فرزندش بسوي خداي و تخت او ربوده شد تمام شد بيان مکاشفه مزبوره و آن دانشمند در تطبيق اين را بر والده ماجده حضرت حجه بن الحسن چنين فرموده است که بلا شبهه اين مکاشفه بر فرض صحت نسبت بامور آينده بوده است نه گذشته و از زمان يوحنا ببعده بعض فقرات اين مکاشفه بر احدي جز حضرت حجه بن الحسن راست نيايد و آنچه که در نظر قاصر اين عبد خاطي ء در کشف از مکاشفه مزبوره ميرسد اينتسکه آن زن مادر والاکهر حضرت ولي عصر ميباشد خورشيد حضرت امام حسن عسکري است و تاج عبارت از تاج شرف و افتخار است و دوازده ستاره که زينت بخش آن تاجند وجود مبارک خاتم انبياء و صديقه کبري و ده امامند و ماه که در زير پاي آن زن واقع شده جناب حکيمه خواتون عمه حضرت عسکري است که قابله حضرت حجه بوده و پس از دانستن اينکه نررجس خواتون مادر حضرت حجه باقيه الهيه است او را سيدتي خطاب ميفرموده و آن فرزند نرنيه که همه امتها را بعصاي آهنين حکمراني خواهد کرد اعليحضرت حجه بن الحسن ميباشد که بحکم يبلغ سلطانه المشرق و المغرب و بمصدقه و مبشره متواتره يملا الارض قسطا و عدلا همه امتها را بعصا و سلطنت الهيه حکمراني خواهد کرد و اين فقره را جز حضرت مهدي موعود باتفاق اهل اسلام مصداقي نباشد و نصاري هم نتوانند فرزند متولد را حمل بر مسيح نمايند چه اين مکاشفه علي الفرض سالها بعد از ولادت عيسي واقع شده و آن اژدها سلطنت باطله بني عباس باشد که معتمد و معتضد عباسي اژدها صفت دهان ظلم و بيداد را براي هلاکت آن مولود مسعود همي باز داشتندي و فرعون وار قابله و جواسيس بر حرم محترم حضرت عسکري برگماشتندي تا چون آن نورر مکلم طور تجلي ظهور کند با تلاف و اعدام آن نفس قدسيه الهيه مبادرت جويند چنانچه در اخبار متظافر اين معني ورود يافته و سرخ فام بودن اژدها اشارت بخونريزي و سفاکي آن سلطنت جائره است و هفت سر و ده شاخ و هفت افسر داشتن اشاره بمراتب سه گانه سلاطين بني عباس است در شرف و قدرت وسلطنت که طبقه اولي از آنها بمنزله افسر بودند و طبقه ثانيه مانند سر و طبقه ثالثه مانند شاخ و نقصان اين عدد از اعداد سلاطين بني عباس منافي نيست چه بعضي از آنها در حقيقت سلطنتي نداشتند و مغلوب و مقهور بودند فقط نام خلافت براي آنهامانده بود و نظر بهمين نکته امير در خطبه لولوه بيست و چهار نفر از آنها را در عداد سلاطين اين سلسله شمرده و فرو ريختن دم اژدها ثلث ستاره آسمان را بر زمين اشاره باستيلاء سلطنت بني عباس است در ثلث معموره زمين و افکندن سلاطين و اعزه را از آسمان عزت و شرف بر زمين ذلت و مسکنت و دلاله بقره بعد بر بودن آن اژدها شيطان منافات ندارد با آنچه ما گفتيم چه بني عباس هم مظاهر شيطان بودند چنانچه اشارت بدينمعني است زن بسوي خدا اشاره است بدست نيافتن دشمن و محفوظ ماندن آن مولود در کنف حرز خداوند پر هويدا است انطباق اين فقرات بر حجه بن الحسن بلکه مصداقي جز آن حضرت نداشتن چه پس از حضرت موسي در حق هيچ مولود اين ادعا نشده که دشمن براي هلاکتش انتظار ولادتش را برده باشد جز حضرت حجت فرجه الشريف.