بازگشت

صبيحه 05


از حجج الهيه که از براي او غيبت حاصل شده و خلايق انتظار فرج و رفاهيت خود را بظهور او ميکشيدند حضرت صالح است چنانچه شيخ صدوق



[ صفحه 71]



در کمال الدين باسناد خود از حضرت صادق عليه السلام روايت نموده که آن حضرت فرمودصالح نبي زماني از قوم خود غائب گرديد و در روز غيبتش بدنش زيبا و محاسنش بسيار و شکمش راست و لاغر و موي هر دو عارضش کم و مستوي القامه بود وقتيکه بسوي قوم رجوع نمود او را نشناختند و در آنحال سه گروه شدند گروهي انکار او را ميکردند که او صالح نيست و گروهي شک در او مينمودند که آيا صالح است يا صالح نيست و گروهي اهل يقين بودند پس در وقت مراجعت ابتدا بشکاکين نمود و فرمود من صالحم آنگاه او را تکذيب نمودند و دشنام دادند و گفتند که خدا از تو بيزار شود صالح درصورت تو نبود بعد از آن بنزد فرقه منکرين آمد ايشانهم سخن او را قبول ننمودند و از او نفرت کردند بعد از آن ببنزد فرقه سيمين آمدد که اهل يقين بودند و بايشان فرمود که من صالح ميباشم گفتند که بما خبرده که بانخبر شک نکنيم در اينکه صالح باشي زيرا که ما شک در اين نداريم که خداي تعالي بهر صورتيکه ميخواهد انسان را بانصورت ميگرداند فرمود من همان صالحم که ناقه را براي شما از سنگ آوردم گفتند که راست گفتي مطلب ما از پرسيدن همين بود پس علامات و نشانهاي آن را بگو فرمود که لها شرب و لکم شرب يوم معلوم يعني آب را ما بين خودتان و ناقه تقسيم نموده بوديد نصيبي بر آن و نصيبي روز معين از براي خودتان قرار داده بوديد آنگاه گفتندبنبوه و آنچه که آورده ايمان آورديم و در اين مقام خدايتعالي ميفرمايد ان صالحا مرسل من ربه بدرستيکه صالح فرستاده است از جانب خداي خود و اهل يقين قوم او گفتند انا بما ارسل به مومنون يعني بچيزهائيکه او بانها فرستاده شد ايمان آورديم آنگاه منکرين و شکاکين بايشان گفتند انا بالذي امنتم به کافرون يعني ما بچيزيکه شما بان ايمان آورده ايد کفران ميکنيم راوي عرض کرد آيا در ميان قوم صالح در اين روز يعني در روز غيبت او از قوم عالمي بود فرمود که خدا عادلتر است از آنکه زمين را بگذارد بي عالمي پس چون صالح ظاهر شد علامان بودند و نزد او جمع شدند و مثل علي و قائم عليهما السلام در اين امت مثل صالح استکه در آخر الزمان هر دو ظاهر خواهند شد و در ظاهر شدن ايشان مردم سه فرقه اند و بعد از ظاهر شدن بعضي انکار خواهند کرد و بعضي اقرار خواهند کرد.