صبيحه 37
بدانکه شبهه سي و پنجم مخالفين درباره حضرت ولي عصر و ناموس دهر عجل الله فرجه اينست که بنابر
[ صفحه 63]
فرض تسليم اينکه اصل وجود او لطف باشد چنانکه شما طائفه اماميه ميگوئيد از کجا که جنابش در روي زمين باشد و چه فرق است ما بين اينکه در روي زمين موجود باشد بطوريکه احدي او را نه بيند و باو نرسد و اينکه شخص شريفش موجود باشد وليکن در سامان باشد و حال آنکه اعقاد شما اماميه اينست که جنابش زنده و موجود و در روي زمين مستقر و مکين است و جواب از اين شبهه بنابر تقرير شيخ طوسي ره بر دو وجه است اما وجه اول جواب نقضي است و بيانش اينست که ما همين سئوال را در خصوص حضرت پيغمبر از ايشان مينمائيم و ميگوئيم فرق چيست ما بين غيبت آن بزرگوار در قضيه غار ثور و موجود بودنش در آنجا ما بين بودنش در آسمان پس هر چه که ايشان در آن مقام جواب گويند بعينه همان جواب ما ميباشد در اين مقام و اگر ايشان درباره پيغمبر فرق مابين بودنش در غار و بودنش در آسمان را باين نهج بگذارند که پيغمبر از همه کس غائب نگرديد بلکه از دشمنان پنهان شد ولکن مهدي موعود از همه کس پنهان گرديده گوئيم که اين فرق مبتني بر اين است که قطع حاصل شود باينکه امام زمان از همه دوستان خود پنهان گرديده بمثل پنهانيش از دشمنان و حال آنکه از براي ما اماميه قطع حاصل است که حضرتش از تمامت دوستان خود غائب نيست و اي بسا از محبين و شيعيان کاملين آن بزرگوار که تشرف بحضور مبارکش نائل شده اند چنانکه قضاياي کيفيات تشرف آنها در زبر و دفاتر خاصه بلکه عامه نيز کالنور علي الطور است معروف و مشهور علاوه بر اين احتمال اينکه بعضي از ايشان آن جناب را ميبينند در اين مقام از براي ما کافي است و مجرد اين احتمال در فارق بودنش ميان اين دو مقام بس است بدون قيل و قال و سفسطه در کلام وجه دويم جواب حلي است و بيانش اين استکه اگر آن بزرگوار يعني مهدي موعود در آسمان بطوري موجود استکه همه اخبار روي زمين را ميداند پس آسمان نسبت بحضرتش مانند زمين است چنانچه اعتقاد ما اماميه هم همين است که امام اگرر در مشرق عالم باشد واقف بر اخبار واقعه در مغربست و اگر در زمين باشد واقف بر اخبار واقعه در آسمان است و اگر در وقتيکه در آسمان است اخبارزمين بر او مخفي است پس اين چنين شخص لياقت امامت را ندارد و وجود و عدمش يکسان است و فرض وجودش و بودنش در آسمان با ندانستنش اخبار زمين را فرضي است بيمعني کمالا يخفي.