صبيحه 36
بدانکه شبهه سي و چهارم مخالفين درباره آنجان جهان وامام عالميان اينست که شما اماميه ميگوئيد که اصل وجود امام لطف است و تصرف او درامور لطف ديگري است و چرا نشايد که خداوند لطف ديگري را قائم مقام لعام بگرداند که همان آثاريکه مترتب بر وجود امام و نصب او است از آن لطف ديگر حاصل شود و بنابراين وجود امام غائبيکه شما اماميه ميگوئيد ثابت نخواهد شد و جواب از اين شبهه بنابر تقرير شيخ الطائفه عطر الله مرقده الشريف اينست که اگر چنين باشد که خصم ميگويد اولا آنکه نصب امام در هيچ حال واجب نميشود بلکه اين از قبيل تخيير ميشود ميان نصب امام و لطف ديگر چنانکه در واجبات تخييريه گفته ميشود و حال آنکه ما يقين داريم باينکه تنها نصب امام واجب است بوجوب عيني و اينکه از قبيل واجب تخييري نيست پس فساد اين قول هم واضح گرديد و ثانيا آنکه نقص ميشود بر قائل آن باينکه اگر کافر تحصيل معرفه نکند بايد خداي تعالي چيزي را براي او قائم مقام معرفه بگرداند پس بنابراين در هيچ حال معرفه الله بر کافر واجب نخواهد بود و ثالثا آنکه اجتناب نمودن از ظلم و قبايح در وقت حصول معرفه الله فائده اش امري دنيوي واجب نخواهد بود پس لازمه اش اينست که وجوب معرفه از جميع کفار ساقط گردد واين امري است مسلم البطلان و رابعا آنکه اگر خصم بگويد که معرفه الله را بدلي نيست که در عوض آن قرار داده شود و بجاي آن قائم گردد تا آنکه وجوب او ساقط گرددبخلاف وجوب نصب امام در جواب گوئيم که امام عليه السلام را هم بدلي نيست که قائم مقام آن گردد پس چگونه ميشود که لطف ديگر از وجود آن بزرگوار و وجوب نصب او عوض و بدل گردد.