صبيحه 34
بدانکه شبهه سي و دويم مخالفين در ساحت امامت حضرت بقيه الله الحجه بن الحسن العسکري عجل الله فرجه الشريف اينست که ميگويند عجب است از طائفه شيعه اثني عشريه که بامامت کسي قائلند که ولادت و وجود او را بشهادت زني ثابت ميکنند و مراد ايشان از آن زن حضرت حکيمه خواتون سلام الله عليها دختر حضرت جواداست و جواب از اين شبهه اولا آنست که زنانيکه از کيفيت تولد حضرت بقيه الله باخبر بوده اند بنابرآنچه از تتبع در اخبار و آثار ظاهر ميشود چهار نفرند و منحصر نمودن اطلاع از تولد آن بزرگوار را بيک نفر زن ناشي از عدت تتبع در اخبار اماميه است چنانچه لازمه تعصب شبهه کننده و هم کيشان او است اول جناب حکيمه خواتون دخترحضرت جواد الائمه که دختر امام و خواهر امام و عمه امام است و جلالت قدر و نبالت شان آن مخدره عظمي از حوصله تحرير و تقرير خارج است دويم جاريه که ابوعلي خيزراني براي حضرت امام حسن عسکري بهديه فرستاده بود چنانکه صدوق در کمال الدين روايت نموده است سيم عجوزيکه همسايه حضرت عسکري بوده بتفصيليکه شيخ طوسي ره در کتاب غيبت از حنظله بن زکريا از احمد بن بلال بن داود کاتب حکايت فرموده چه در آن حکايت است که حضرت عسکري او را امر بکتمان نمود از تولد آن مولود و اين دليل است بر اينکه آن مولود حضرت مهدي موعود بوده است چهارم ماريه خادمه حضرت عسکري بلي سلسله اکثر رواياتيکه بيان کيفيت ولادت با سعادت را ضمانت دارند بحضرت حکيمه خواتون ميرسد که در طهارت و تقوي و راستي گفتار و درستي کردار و عبادت و زهادت وجمله مراتب کماليه پس از مرتبه معصومين مقامي منيع و مکاني رفيع داشته و روايات آن مخدره از چند امام همام در کتب اماميه ثبت و ضبط است و مخصوصا حضرت امام حسن عسکري در شب ولادت حضرت حجه آن عقيله عاقله را نگاه داشت و بنابروايتي احصار فرمود که ولادت با سعادت مهدي موعود را معاينه نموده در موقع خود خواص از شيعه را بياگاهاند بلکه او را امر باين معني هم فرمود چنانچه در روايت شيخ طوسي استکه جناب حکيمه خواتون گفت سه روز بعد از ولادت فرزند برادر زاده ام بدانجا رفتم و هر چند تجسس کردم از آن مولود اثري نيافتم و نامي از وي نشنيدم و خوش نداشتم پرسش کنم چون شرفياب خدمت امام عسکري شدم خود آن حضرت اببتدا بسخن کرده فرمود يا عمه في کنف الله و حرزه و ستره و غيبه حتي ياذن الله له فاذا غيب الله شخصي و توفاني و رايت شيعتي قد اختلفوا فاخبر الثقات منهم وليکن عندک و عندهم مکتوما فان ولي الله يغيبه الله و يحجبه عن عباده يعني اي عمه آن مولود در کنف حمايت خداي و جايگاه حفاظت او است و آفتاب جمالش در زير پرده غيبت الهيه نهفته است چون خداي مرا از دنيا برد و ديدي شيعيان مرا که راه اختلاف سپردند آناني را که محل وثوقند آگاه کن و بايد اين امر نزد تو و ايشان مکتوم باشد چرا که مشيت الهيه بر آن تعلق يافته که ولي خود را غائب و از ديده بندگانش محجوب فرمايد و ثانيا آنکه اگر ميگويند ما اماميه در وجود و حيات و اصل ولاده حضرت حجه بن الحسن ارواحنا فداه بشهادت يک نفر زن تمسک جسته ايم اين دروغي است پيدا و فريه ايست هويدا زيراکه بر احدي پوشيده نيست که اماميه اثني عشريه ثابت و مبرهن داشته اند وجود و حيوه و امامت و مهدويه و قائميه حضرت حجه بن الحسن را از روي دو ماخذ و دو اساس محکم رزين اول شهادت جمع کثير و جمي غفير از قرابات و خواص خدم و خانواده و ثقات و معتمدين از اصحاب حضرت امام حسن عسکري بر ولادت آن حضرت و مشاهده او به راي العين در حال زندگاني آن حضرت و پس از ارتحالش در زمان غيبت صغري چنانچه در کتب مولفه در غيبت و حالات آن حجه کردگار وضوح اين مدعي کالشمس في رائعه النهار است دويم اخبار متواتره صادره از خاتم انبيا و ائمه هدي صلوات الله عليهم اجمعين که ايضا در آن کتب ثبت و ضبط شده اند که اگر بنا شود بمثل آن اخبار از کثرت عدد و وضوح دلالت و محفوف بودنشان بقرائن قطعيه وجود و حيات و غيبت و مهدويه فرزند صلبي حضرت عسکري ثابت نشود پس در عالم هيچ امري ثابت نخواهد شد و هيچ ملت وجود پيغمبر خود را ثابت نتوانند کرد پس اگر يکنفر هم شهادت بر ولادت با سعادتش نميداد و هيچکس هم طلعت مبارکش را زيارت نميکرد کسانيکه حضرت محمد بن عبدالله و عترت طاهره او را السنه صادقه
[ صفحه 62]
الهيه دانسته و ساحت وجود آن ذوات مقدسه را از شوائب کذب و مين و فريه و شين منزه و مبر اميد آنند چون از روي انصاف بان اخبار صادره از منابع عصمت و بشارات وارده از نيابيع طهارت در نگرند و امعان نظر نمايند اذعان قطعي بر وجود و حيات آن يکتا گوهر بحر وجود دو يگانه فريده خزنيه حضرت ملک معبود خواهند نمود تا چه رسد که آن اخبار با معاينه گروهي از بزرگان دين و مشاهده کثيري از مومنات و مومنين آن ولي حضرت رب العالمين را مطابق و آن آثار با احساس و مشاهده آنان همدوش و قرين آمده است و اگر مقصود ايشان اينست که ما چگونگي ولادت و کيفيت آن رامستند بشهادت يک نفر زن مينمائيم آري چنين استکه ميگويند چه بر کيفيت ولادت آن حضرت و سائر ذوات مقدسه از اباء کرامش بلکه دوستان ايشان نيز جز چند نفر زن شهادت نداشته و ندارند و ما طائفه اماميه افتخار باينمطلب مينمائيم و کسانيکه اين معني را وسيله طعن بر اماميه قرار داده اند هنيئا لهم و لوالديهم که مردان بسيار و ذکور بيشمار کيفيت ولادت آنان را معاينه و ديدار مينمايند تذنيب في امر عجيب و عجب تر از اين شبهه مخالفين شبهه سخيفه گلپايگاني مروج کبش بابيه استکه راسا انکار نموده وجود حکيمه خواتون را و منکر است که آن مخدره را در دنيا وجود و حياتي بوده چنانکه در صفحه) 59 (از کتاب بحرالعرفان خود گفته است و اينکه تولد حضرت صاحب الامر را از حکيمه دختر امام محمد تقي ميکنند از قراريکه صاحب جنات الخلود مينويسد چنان مفهوم ميشود که امام جواد دختر حکيمه نام نداشته زيرا که مينويسد عدد اولاد آنامام عاليمقام را يعني امام محمد تقي بقولي دو پسر داشت و پنج دختر و بقول اصح دو پسر و دو دختر پسران يکي علي بن محمد است ملقب بنقي که امام دهم شيعيان است و ديگري موسي و دختران يکي فاطمه و ديگري امامه انتهي و جواب از اين شبهه سخيفه بچند وجه است وجه اول آنست که عبارت صاحب جنات دلالت بر نفي وجود آن مخدره ندارد بلکه صراحت بر اثبات دارد زيرا که او اکتفا بذکر اسم دختران نموده و حکيمه از القاب است چنانکه در بساط دويم از اين کتاب از بعضي از محققين لقب بودن آن مذکور افتاد بلي، اگر مينوشت که امام جواد را هيچ دختر نبودآنوقت تمسک گلپايگاني بعباره او از براي اثبات مدعاي خود بموقع بود وجه دويم آنست که بر فرض اينکه صاحب جنات الخلود متعرض دختري از براي حضرت جوادد نميشد هم مدعاي گلپايگاني ثابت نميشد زيرا که عدم تعرض اولاد بر عدم وجود نداشت وجه سيم آنست که انکار گلپايگاني وجود حکيمه خواتون را مدرک براي اعتقاد هيچ عاقل نخواهد شد زيرا کسيکه انکار کند وجود حضرت حجه بن الحسن ارواحنا الفداء را با آنهمه اخبار متکاثره متواتره پس شبهات او از قبيل شبهات سوفسطائيه است که منکر محسوسان شده و در وجود آنها ابداء شبهات نمايند و بديهي است که اينگونه شکوک و هميه و شبهات خياليه محل اعتناء خردمندان نبوده و نيست وجه چهارم آنست که اين گلپايگاني را چه شده است که عبارت جنات الخلود را مدرک نفي وجود حکيمه خواتون قرار ميدهد وحال آنکه دلالت بر اثبات آن دارد وليکن اخبار متواتره که زياده از هزار است بلکه باعتباري خارج از حيز عدو حصرند و همگي بنحو صراحه دلالت بر وجود و حيات و غيبت ولي عصر اعني حجه بن الحسن العسکرري دارند ماخذ و مدرک و دليل بر وجود آن حجت الهيه از براي شيعه اثني عشريه نميداند سبحانک هذا قول زورو ادعاء منکور وجه پنجم آنست که در روايت بزرگان علماء و اعاظم محدثين روايات کثيره را از آن مخدره و شريک در لقبش که حکيمه خواتون دختر حضرت امام همام موسي بن جعفر سلام الله عليهما است چنانچه ذکر شده است در بساط دويم مذکور که در وجه اول اشاره شد کفايه است در اثبات وجودش کما هو الواضح.