بازگشت

صبيحه 02


قول دويم آنست که آن حضرت از اولاد اميرالمؤمنين و همان پسر آن جناب محمد بن حنفيه است و اين مذهب کيسانيه است چنانچه شيخ جليل ابو محمد حسن بن موسي نوبختي خواهر زاده ابوسهل نوبختي که از علماي عهد غيبت صغري است در کتاب فرق و مقالات فرموده که بعد از شهادت حضرت سيد الشهداء فرقه قائلشدند به اينکه محمد بن الحنفيه امام هادي مهدي است و او است وصي علي بن ابيطالب و نيست براي احدي از اهل بيت او که او را مخالفت کند و بيرون رود از امامتش و شمشير بکشد مگر باذن او وبيرون نرفت حسين براي قتال يزيد مگر باذن او و اگر بيرون رفته بود بي اذن او هلاک و گمراه بود و اينکه هر که مخالفت کند محمد را کافر و مشرک است و اينکه محمد والي نمود مختار را بر عراقين کوفه و بصره بعد از کشته شدن حسين و امرر نمود او را بطلب خون حسين و گفتن قاتل او و جستجوي ايشان در هر جا که باشند و ناميد او را کيسان بواسطه زيرکي او و چون شناخته شد از خروج و مذهب او اتباعش ناميده شدند مختاريه و خوانده شدند کيسانيه و چون محمد بن الحنفيه وفات گردد در مدينه در محرم سال هشتاد و يک اصحاب او سه فرقه شدند فرقه گفتند که محمد بن الحنفيه مهدي است و علي او را مهدي ناميد و او نمرده و اين جائز نيست ولکن او غائب شده و معلوم نيست در کجا است و بزودي رجوع ميکند و پرميکند زمين را از عدل و داد و امامي نيست بعد ازغيبت او تا اينکه رجوع کند و بعد از ذکر طائفه از اينها که قائل بالوهيت محمد شدند و مذاهب فاسده ايشان فرموده که ميگويند محمد زنده است و نمرده و او مقيم درکوه رضوي است که ميان مکه و مدينه است و غذا ميدهند او را وحشيان صحرا و صبح و شام نزد او ميروند پس مياشامد از شير آنها و ميخورد از گوشت آنها و در طرف راست او شيري است و در طرف چپ او شيريستکه او را حفظ ميکنند تا وقت خروجش و بعضي گفتند که از طرف راست او شيري است و از طرف چپ او پلنگ است زيرا که محمد در نزد ايشان امام منتظري استکه بشارت داده باو پيغمبر که پرميکند زمين را از عدل و دادو بر اين مذهب ثابت ماندند تا فاني شدند و منقرض گرديدند مگر اندکي از اولاد ايشان و اينها يکي از فرق کيسانيه اند آنگاه نقل کرده سائر فرق آنها را که بعضي قائل بموت او شدند و بعضي پسرس ابوهاشم عبدالله بن محمد را بعد از او مهدي موعود ميدانند و غير ايشان از مذاهب فاسده منکره منقرضه که کافي است در بطلان آنها انقراض آنها و مخالفت قول ايشان با اجماع و اخبار متواتره و تحقق موت مهدي ايشان و اينکه در روزي بلکه در ساعتي قريه را پر از عدل نکرد در نزد همه علماي امه از اماميه و اهل سنته چه جاي آنکه تمامت روي زمين را پر از عدل و داد نمايد.