صبيحه 10
حسن بن سليمان حلي که شاگرد شهيد اول عليه الرحمه است در کتاب مختصر فرموده که روايتشده است اينکه بخط شريف امام حسن عسکري يافته شد حديثيکه ظاهرش اين استکه بقدمهاي نبوت و رسالت بمراتب بلند حقيقه قدم گذاشتيم تا اينکه فرمده بزودي براي شيعيان چشمه هاي آب حيوان بعد از چشيدن عذاب آتش نيران ظاهر ميشوند يعني بعد از ابتلاي بشدائد ايام غيبت که مانند آتش نيران است لذا اين فرج بظهور قائم ما که بمنزله چشمهاي آب حيوان است براي ايشان ميسر خواهد آمد در وقتيکه از سالها بقدر عدد الم و طه و طسينها بگذرد علامه مجلسي ره در بحار سيزدهم در بيان اينخبر شريف چنين فرموده که احتمال هست که مراد از الم جميع المها و المص و المر باشد زيرا ه عدد همه اينها با طه و طسينها بهزار و يکصد و پنجاه و نه ميرسد و اين نزديکست بوجه سيم که اظهر همه وجود بود که در خصوص توجيه خبر ابي لبيد ذکر نموديم و اينکه در اينجا ذکر کرديم آنرا تاييد ميکند چنانکه در آنجا باين تاييد اشاره نموديم يعني گفتيم که اينوجه را وجهي که بعد از اين در خصوص خبر حضرت عسکري بيان خواهيم کرد تاييد ميکند و بعد از اينها فرموده که اين توقيت تعيين وقت ظهور نمودن که از اين اخبار فهميده ميشود بر تقدير صحت آن اخبار منافات ندارد با اينکه در ساير اخبار از توقيت نهي وارد گرديده زيرا که مراد از آنها نهي است در توقيتيکه بطريق بت و جزم باشد نه توقيتيکه در آن بدا احتمال رود چنانکه در اخبار گذشته باينمعني تصريح گرديده پس مابين آنها منافاتي نيست يا اينکه اخبار نهي بغير امام تخصيص داده شود يعني جايزنيست تعيين وقت ظهور نمايد و وجه اول اظهر است و غرض ما از ذکر اينوجوه اظهار احتمالي استکه منافي آنزمان نباشد که در خصوص ظهور ذکر کرديم پس بنابر اين اگر آنزمان بگذرد و العياذ بالله فرج ظاهر نشود و از آنزمان تخلف کند هر آينه آن تخلف ببدفهمي ما مستند خواهد بود يعني اخبار توقيت بوجوه کثيره احتمال داشتند و مراد از آنوجوه در نفس الامر يکي بوده و ما خطا نموده مر او را نفهميده ايم و باوجود اين ميگوئيم که احتمال بدا و وقوع آن در جميع محتملات اخبار توقيت هست يعني بهر احتمال که تعيين وقت ظهور شود و ظهور از آنوقت بتاخير افتد در آنحال ميتوانگفت که بدا واقع گرديد و از اينجهت بتاخير افتاد چنانکه در حديث ابن يقطين و ثمالي و غير آنها بوقوع بدا اشاره گذشت پس از وساوس شياطين انس و جن با حذر باش و بخداوند عالم توکل کن يعني اگر ظهور فرج از آنزمان بتاخير افتد و شياطين انس و جن بتو وسوسه بکنند که هر گاه قائم موجود بود هر آينه در آنزمان ظاهر ميشددر آنجا بمسئله بدا ملتفت شده فريب ايشانرا مخور اعلان النداء بتبيان البداء بدانکه اين ناچيز اگر چه در کتاب رشحه الندي في مسئله البداء معني بدا و تحقيقاتيکه از علماء اسلاميه در آن شده است بما لا مزيد عليه در ضمن سي مجلس مرتب منبريه ذکر نموده ام و ليکن چون در اخبار غيبت و وقت ظهور حجه عصر عجل الله فرجه الشريف بسيار اشاره بان شده خوشداشتم که مختصرا معني آنرا در اين مقام بلسان فارسي بيان نمايم که برادران فارسي زبان که از فهم کلمات عربيه جاهل و نادانند آنرا دانسته و چنانکه در ترجمه کلام علامه مجلسي ذکر شد ملتفت بان شده واز تاخير زمان ظهور و فرج که بعضي از اخبار دلالت بر آندارد متزلزل نشوند و فريب وسوسه شياطين انس و جن را نخورند پس بنابر اين ميگوئيم بهترين بيانات در کشف از معني بدا همان بياني استکه شيخنا الطوسي قدس سره القدوسي تحقيق نموده در کتاب عده الاصول خود چه در آنکتاب استکه و اما البدا فحقيقته في اللغه الظهور و اما بدا پس حقيقت آن در لغت عرب بمعني ظهور است و از اينجهت استکه گفته ميشود بدا لنا سور المدينه و بدا لنا وجه الراي ظاهر شد از براي ما حصار بند شهر و ظاهر شداز براي ما جهت و عله راي و خداوند عالم فرموده است و بدا لهم سيئات ما عملوا يعني ظاهر شد از براي ايشان بديهاي آنچه را که کرده بودند و فرمود و بدا لهم سيئات ما کسبوا ظاهر شد از براي ايشان بديهاي آنچه را که کسب کرده بودند و لفظ بدا در تمامت اينها بمعني ظهور است و گاهي بدا استعمال ميشود در علم بچيزي بعد از آنکه علم بان حاصل نبوده و در ظن بچيزي بعد از آنکه ظن بان حاصل نبوده و اما هر گاه اضافه و نسبت داده شود اين لفظه بسوي باريتعالي پس بعض از اطلاقات آن در ساحت قدس باري جايز است و بعضي از اطلاقات آن جايز نيست پس اما آنچه جايز است ازاطلاقات آن بر باريتعالي اين استکه افاده کند بدا آنچه را که نسخ افاده ميکند بعينه که آن رفع حکم ثابت بدليل و موقت بودن حکم اول باشد در وقت جعلش بوقتي معين و بنابر اين اطلاق بدا در چنين صورتي که مفاد آن مفاد نسخ است بر نحوي از توسع است و بنابر اين اطلاق است آنچه که از صادقين عليهم السلام وارد شده از اخباريکه متضمن هستند اضافه بدا را بسوي باري نه بر آن اطلاقيکه آن در ساحت قدس باري سزاوار نيست که آن حاصل شدن علم بچيزي استکه پيش از آن علم بان حاصل نبوده و وجه اطلاق بدا بمعني اول که مفادش مفاد نسخ بود بر باريتعالي و جهه تشبيه اين است که چون آنچه که دلالت بر نسخ ميکند ظاهر مينمايد و ظاهر ميشود بان از براي مکلفين چيزيکه پيش از آن ظاهر نبوده و حاصل ميشود از براي ايشان علم بان بعد از اينکه از پيش حاصل نبوده پس از اينجهت اطلاق لفظ بدا در آن شده است تمام شد ترجمه کلمات آنمرحوم اين ناچيز گويد که ماحصل فرمايشات شيخ مرحوم اين استکه بدا در تکوينيات نسبه بباريتعالي بعينه همان نسخ در تشريعيات است چنانکه از محقق داماد نقل شده است و نسبت بمخلوق علم بشئي است بعد ان لم يکن يا ظن بشئي است بعدان لم يکن که همانظهور بعد الخفاء است و ليکن تحقيق اين است که بدا غير از نسخ است چه آنکه حکم نسخ شده حکم ثابت معين است و آنچه در او بدا است حکم موقوف معلق است و اگر خواهي چنين تعبير کن که نسخ رفع ثابت است براء و بدا دفع ثبوت است بدال چنانکه از فرموده حضرت باقر بنابر آنچه در جامع کافي است اين فرق ظاهر و هويدا
[ صفحه 199]
ميشود قال من الامور امور موقوفه عند الله يقدم منها ما يشاء و يوخر منها ما يشاء و هذا هو المعني المراد عند الاماميه من القول بالبدا فافهم و استقم.