بازگشت

صبيحه 20


طبقه يازدهم از معمرين کساني هستند که سنين عمر ايشان در اين سراي پر ابتلاء از دو هزار الي سه هزار سال انتهاء يافته و از ايشان حضرت نوح عليه السلام است چنانچه در طبقه ششم در ضمن بيان حالات سام بن نوح روايتي از حضرت امام علي النقي عليه السلام از حيوه القلوب علامه مجلسي ره نقلشد که آن حضرت فرمود عمر نوح دو هزار و پانصد سال بود و ايضا در آنکتابستکه بسند حسن از حضرت صادق منقولستکه حضرت نوح دو هزار و پانصد سال زندگاني کرد هشتصد و پنجاه سال پيش از مبعوثشدن و هزار و پنجاه سال کم در ميان قوم خود که ايشانرا بسوي خدا ميخواندو دويست سال در ساختن کشتي بود و پانصد سال بعد از اينکه از کشتي فرود آمد و آب از زمين خشک شد و شهرها بنا کرد و فرزندان خود را در شهرها ساکن گردانيد پس چون دو هزار و پانصد سال تمام شد ملک الموت بنزد او آمد و او در آفتاب نشسته بود و گفت السلام عليک نوح سر برآورد و سلام کرد و گفت براي چه آمده ملک موت گفت آمده ام که روح تو را قبض کنم گفت ميگذاري که از آفتاب بسايه بروم گفت بلي پس نوح بسايه منتقل شد و گفت اي ملک موت آنچه بر من از عمر دنيا گذشته است مثل اين آمدن از آفتاب ببسايه بود آنچه تو را فرموده اند بجا آور پس ملک موت قبض روح مقدس آنسرور نمود اين ناچيز گويد که علامه مذکور در کتاب مزبور بعد از اين اخبارو خبر معتبري از حضرت صادق که فرموده نوح بعد از فرود آمدن از کشتي پانصد سال زنده بود و بعد از اينحديث معتبر ديگر که فرمود عمر قوم نوح هر يک سيصد سال بود و بعد از اينحديث ديگر که فرمود عمر نوح دو هزار و چهار صد و پنجاه سال بود و بالجمله بعد از نقل اين اخبار ميفرمايد مولف گويد که احاديث گذشته همه موافق يکديگرند و محل اعتمادند و در اينحديث يعني حديث آخري شايد که بعضي از مدت عمر آن حضرت را که متوجه امور نبوده است از اول يا آخر حساب نکرده باشند و بعضي از ارباب تاريخ عمر آن حضرت را هزار سال گفته اند و بعضي هزار و چهار صد و پنجاه سال و بعضي هزار و صد و هفتاد سال و بعضي هزار و سيصد سال و اين اقوال که بر خلاف احاديث معتبره است همه فاسد است و مراد آنمرحوم از احاديث معتبره احاديثي استکه تحديد عمر آن جناب بدو هزار و پانصد سال شده است و الله العالم.