مسکه 01
بدانکه اخطب خطباء خوارزم ابو للويد موفق بن احمد مکي در مناقب خود روايت کرده کرده باسناد خود از ابي سليمان شبان رسول خدا صلي الله عليه و اله گفت شنيدم که رسول خدا صلي الله عليه و آله ميفرمود شبي که مرا باسمان بردند فرمود بمن جليل جلاله آن الرسول بما انزل اليه من ربه پس گفتم و المومنون فرمود راست گفتي اي محمد و فرمود که را خليفه خود کردي در امت گفتم بهترين ايشان را فرمود علي بن ابيطالب گفتم آري فرمود اي محمد من بنظر علمي خود نگريستم در زمين نگريستني پس برگزيدم تو را از آن و جدا کردم براي تو نامي از نامهاي خود پس ذکر نميشوم در موضعي مگر آنکه ذکر ميشوي تو با من پس منم محمود و توئي محمد آنگاه در رتبه دوم نگريستم پس برگزيدم از آن علي را و جدا کردم براي او اسمي از اسمهاي خود پس منم اعلي و او است علي اي محمد بدرستيکه خلق کردم تو را و خلق کردم علي را و فاطمه وحسن و حسين و امامان از فرزندان او را از نور خود و عرضه داشتم ولايت شما را بر اهل آسمانها و زمينها پس هر که قبول نمود آن را در نزد من از مومنين است و هر آنکه انکار کرد آن را در نزد من از کافرين است اي محمد اگر بنده من پرستش کند مرا تا آنکه از هم جدا شود يعني اعضايش متلاشي گردد يا چون خيلي کهنه مندرس شود آنگاه بنزد من آيد با انکار ولايت شما نميامرزم او را تا آنکه اقرار نمايد بولايت شما اي محمد آيا دوست داري که ببيني ايشان را گفتم آري اي پروردگار من فرمود پس متوجه شو بطرف راست عرش پس ملتفت شدم پس ديدم علي و فاطمه و حسن و حسين و علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و حسن بن علي و مهدي صلوات الله عليهم را در آب تنگي از نور که ايستاده و نماز ميکنند و او يعني مهدي در وسط ايشان است چنانکه گوئي ستاره است درخشان فرمود اي محمد اينان حجتهاي منند و او يعني مهدي دادخواه است براي عترت تو قسم بعزت و جلال خود بدرستيکه او است حجه واحيه براي اولياي من و انتقام کشنده از دشمنان من و در نجم ثاقب است که مولف گويد اين خبر شريف را ابن شاذان در مناقب ماه بهمان سند خوارزمي و ابن عياش در مقتضب الاثر نيز بهمان سند که تمام آن از رواه ايشان است نقل کرده اند و در نسخه مناقب خوارزمي و مناقب ماه که در نزد حقير است و نيز ميرلوحي آن را در کفايه المهتدي با سند نقل کرده ابو سليمان راعي حضرت و در مقتضب و غيبت شيخ طوسي ابوسلمي و ظاهرا صحيح همين باشد چنانچه ابن اثير جرزي دو اسدالغابه در باب کني ميگويد ابوسلمي راعي رسول الله صلي الله عليه و آله بعضي گفتند اسم او حريث است کوفي است و بعضي گفتند شامي است روايت کرده از او ابوسلام اسود و ابو معمر عباد بن عبدالصمد تا آخر آنچه گفته و از استيعاب و ابو نعيم و ابي موسي نقل کرده و تصريح کرده که سين او مضموم است و راوي همين خبر شريف از او ابوسلام است که او را از رواه ابوسلمي شمرده.