بازگشت

مسکه 13


و از جمله ايشان است فاضل متجر ملا حسين کاشفي صاحب جواهر التفسير چنانکه در آخر کتاب روضه الشهداء مينويسد فصل هشتم در ذکر امام م ح م د بن الحسن العسکري عليهما السلام وي امام دوازدهم است از ائمه اثني عشر کنيت وي ابوالقاسم و لقب وي بقول اماميه الي ان قال و در شواهد آورده چون متولد شد بر زراع ايمن او نوشته بود قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا و بروايتي چون از مادر بزائيد بزانو درآمد و انگشت سبابه بر آسمان برداشت پس عطسه زد و گفت الحمد لله رب العالمين و بزرگي نقل کرده که نزد امام حسن عسکري شدم و گفتم يابن رسول الله خليفه بعد از تو که خواهد بود بخانه درآمد و بيرون آمد و کودکي بر دوشت گرفته گوئيا ماه شب چهارده است در سن سه سالگي پس فرمود که ايفلان اگر نه تو پيش خداي گرامي بودي من اين فرزند خود بتو ننمودمي نام اين نام رسول است صلي الله عليه و اله و کنيت او کنيت وي و اين جهان را پر از عدل و داد کند هم چنانکه پر از ظلم و جور شده باشد و بقول بعضي از علماء که او را زنده ميدانند ميگويند که در اقصاي مغرب شهرها در دست او است و او را فرزندان اثبات ميکنند و حقسبحانه بدين داناتر است انه يعلم السر و اخفي هر نکته که آن زمانهان است بر علم خداي ما عيانست انتهي و در کشف الاستار بعد ازنقل اين عبارات او ميفرمايد ظاهر آنست که کاشفي از متوقفين در ولادت آن حضرت است نه از منکرين بلکه ميتوان گفت که از مائلين بولادت آن جناب است چه آنکه اگر مائل باينقول نبود همانا ولادت آن سرور را انکار ميکرد باشد انکار و ذکر نمينمود کرامات حضرتش را از علماء غير اماميه در حالتيکه معتمد بنقل آنها باشد انتهي و از جمله ايشان شيخ احمد فاروتي نقشبندي است که در ميان آن جلد است بنور محمد نهاري در بيان آنکه راههائيکه موصل بجناب قد سند دواند نوشته بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله و سلام علي عباده الذين اصطفي راهها که بجناب قدس موصلند دواندراهي است که بقرب نبوت تعلق دارد علي اربابها الصلوه و السلام و موصل اصل الاصل است و اصلان اين راه بالاصاله انبياء اند عليهم الصلوه و التسليمات و صحابه ايشان و از ساير امتان تا که را بايندولت بنوازند اگر چه قليل بودند بلکه اقل و درين راه توسط و



[ صفحه 60]



حيلولت نيست هر که از اين واصلان فيض ميگيرد بي توسط احدي از اصل مينمايد و هيچ يکي ديگري را حائل نيست و راهي است که بقرب ولايت تعلق دارد و اقطاب و اوتاد و بدلاء و بخباء و عامه اولياء الله بهمين راه واصلند و راه سلوک عبارت از اين راه است بلکه جذبه متعارفه نيز داخل بهمين است و توسط و حيلولت درين راه کائن است و پيشواي واصلان اين را و سرکرده اينها و منبع فيض اين بزرگواران حضرت علي مرتضي است کرم الله وجهه الکريم و اين منصب عظيم الشان بايشان تعلق دارد درينمقام گوئيا هر دو قدم مبارک آن سرور عليه و علي اله الصلوه و السلام بر فرق مبارک او است کرم الله تعالي وجهه و حضرت فاطمه و حضرت حسين رضي الله تعالي عنهم درينمقام بايشان شريکند انکارم که حضرت امير از نشاء عنصري نيز ملاذ از اين مقام بوده اندچنانچه بعد از نشاه عنصري هر که را فيض و هدايت از اين راه ميرسيد بتوسط ايشان ميرسيد چه ايشان نزد نقطه منتهاي از اين راهند و مرکز اين مقام بايشان تعلق دارد بعد از نشانه عنصري هر که را فيض و هدايت از اين راه ميرسيد بتوسط ايشان ميرسيد چه ايشان نزد نقطه منتهاي از اين راهند و مرکز اينمقام بايشان تعلق دارد و چون دوره حضرت امير تمام شد اينمنصب عزيز القدر بحضرات حسنين ترتيبا مفوض و مسلم گشت و بعد از ايشان همان منصب بهر يکي از ائمه اثني عشر عليه الترتيب و التفصيل قرارگرفت و در اعصار اين بزرگواران و همچنين بعد از ارتحال ايشان هر که را فيض و هدايت ميرسيد بتوسط اين بزرگواران بوده و بحيلولت ايشانان هر چند اقطاب رنجبا وقت بوده باشند و ملاذ و ملجاء همه ايشان بوده اند چه اطراف را غير از لحوق مرکزچاره نيست.