بازگشت

مسکه 06


و از جمله ايشان است شسخ عبدالحق دهلوي صاحب تصانيف معتبره شايعه در ميان اهل سنت در فن رجال و حديث و غيره و مولف کتاب جذب القلوب الي ديار المحبوب که تاريخ مدنيه طيبه است و تا کنون مکرر بطبع رسيده در رساله مناقب و احوال ائمه اطهار عليهم السلام گفته و ابو محمد حسن عسکري و والد او محمد رضي الله عنهما معلوم است نزد خواص اصحاب و ثقات اهلش و روايت کرده اند که حکيمه بنت ابيجعفر محمد جواد رضي الله عنه که عمه ابو محمد حسن عسکري رضي الله عنه باشد دوست ميداشت و دعا ميکرد و تضرع مي نمود که او را پسري بوجود به بيند و ابو محمد حسن عسکري رضي الله عنه را جاريه برگزيده بود که نرجس ميگفتند چون شب نصبف شعبان سنه دويست و پنجاه و پنج شد حکيمه نزد ابو محمد حسن عسکري آمد و او را دعا کرد حسن عسکري التماس نمود که يا عمه يک امشب نزد ما باش که کاري در پيش است حکيمه بالتماس حسن عسکري شب در خانه ايشان بايستاد چون وقت فجر رسيد نرجس بدرد زائيدن مضطرب شد حکيمه نزد نرجس آمد مولودي ديد بوجود آمد خته کرده و فارغ از ختنه و کار شستشو که مولود را کنند نزد حسن عسکري آورد بگرفت و دست بر پشتش و چشمانش فرود آورد و زبان خود را در دهنش درآورد و در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گفت و گفت يا عمه ببر او را پيش مادرش پس حکيمه او را بمادرش



[ صفحه 57]



سپرد و حکيمه ميگويد که بعد از آن پيش ابو محمد حسن عسکري آمدم مولود را پيش وي ديدم در جامه هائي زرد و او را نوري و عظمتي ديدم که دل من تمام گرفتار او شد گفتم سيدي هيچ علمي داري بحال اين مولود مبارک که آنعلم را بمن القا کني گفت يا عمي اين مولود منتظر ما است که ما را بدان بشارت داده بودند حکيمه گفت پس من بر زمين افتادم و بشکرانه آن بسجده رفتم ديگر نزد ابو محمد حسن عسکري آمد و رفت ميکردم روزي نزد وي آمدم مولود را نديدم پسريدم اي مولاي من آنسيده منتظر ما چه شد فرمود او را سپرديم بانکس که مادر موسي عليه السلام پسر خود را بوي سپرده بودو عبدالحق مذکور از معتبرين اهل سنت است و پيوسته علماي هندوستان از کتب احاديث و رجال او استشهاد کنند و اعتماد نمايند و شرح حال او در سجه المرجان في آثار هندوستان موجود است و در آنجا گفته که تصانيف او بصد مجلد رسيده و در سنه صد و پنجاه و هشت وفات کرده.