مسکه 05
و از ايشان احمد بن محمد بن هاشم بلاذري که از اجله و اکابر علماي اهل سنت و محدثين ايشان است خود از امام عصر عليه السلام حديثي مسلسل نقل کرده که تصريح نمودده در آن بامامه و غيبت آن جناب صورت آن خبر شريف که شاه ولي الله دهلوي که صاحب تحفه اثني عشريه او را بخاتم العارفين و قاصم المخالفين و سيد المحدثين و سند المتکلمين و حجه الله علي العالمين توصيف نموده در کتاب مسلسات مشهور بفضل المبين گفته که مشافهه بن عقله اجازه داده مرا جميع آنچه را که جايز بود براي او روايت آن را و يافتم در مسلسلات او حديثي مسلسل که آن حديث منفرد است هر راوي از رواه آن بصفت بزرگي که منفرد است بان گفت خبر داد ما را فريد عصرش شيخ حسن بن علي عجيمي خبرداد ما را حافظ عصرش جمال الدين بابلي خبر داد ما را حافظ عصرش ابونعيم رضوان عقبي خبرداد ما را مقري زمانش شمس محمد بن جزري خبرداد ما را امام جمال الدين محمد بن محمد الجمال زاهد عصرش خبرداد ما را از امام محمد بن مسعود محدث بلاد فارس در زمان خود خبر داد ما را شيخ ما اسمعيل بن مظفر شيرازي عالم وقتش خبرداد ما را عبدالسلام بن ابي الربيع حنفي محدث زمانش خبرداد ما را ابوبکر بن عبدالله بن محمد بن شابور قلانسي شيخ عصرش خبر دادما را عبدالعزيز حديث کرد ما را محمد آدمي امام زمان خود خبر داد ما را سليمان بن ابراهيم بن محمد بن سليمان نادره عصر خود خبر داد ما را احمد بن محمد بن هاشم بلاذري حافظ زمان خود حديث کرد مرا محمد بن الحسن بن علي محجوب امام عصر خود حديث کرد مرا حسن بن علي از پدرش از جدش از پدرم جد او حديث کرد مرا پدرم علي بن موسي الرضا حديث کرد مرا موسي الکاظم گفت حديث کرد ما را پدرم جعفر الصادق حديث کرد ما را محمد الباقر بن علي حديث کرد ما را پدرم علي بن الحسين زين العابدين السجاد حديث کرد ما را پدرم حسين سيدالشهداء حديث کرد ما را پدرم علي بن ابيطالب سيد الاولياء گفت خبر داد ما را سيد انبيا محمد بن عبدالله صلي الله عليه و عليهم فرمود خبرداد مرا جبرئيل سيد ملئکه گفت که فرمود خداي تعالي سيد السادات اني انا الله لا اله الا انا من اقرلي بالتوحيد دخل حصني و من دخل حصني امن من عذابي بدرستيکه منم خداونديکه نيست خدائي غير از من کسيکه اقرار نمايد بيگانگي من داخل شده در حصن من و کسيکه داخل شده در حصن من ايمن است از عذاب من شمس بن جزري گفته چنين واقع شد اينحديث از مسلسلات سعيد و عهده در آن بر بلاذري است و نيز شاه ولي الله مذکور در رساله نوادر از حديث سيد الاوائل و الاواخر گفته حديث محمد بن الحسن را که اعتقاد دارند شيعه که او است مهدي از اباء کرامش يافتم در مسلسلات شيخ محمد بن عقله مکي از حسن عجيمي خبر داد مرا ابو طاهر اقوي عصر خود بطريق اجازه از براي تمام آنچه صحيح بود براي او روايت کردن آنها گفت خبرداد مرا فريد عصرش الخ و در آنساب سمعاني مذکور است که ابو محمد احمد بن ابراهيم بن هاشم مذکر طوسي بلاذري حافظ اهل طوس حافظ فهيم عارف بحديث بود و بعد از ذکر جمله از مشايخ او گفته که اخذ حديث نمود از او حاکم ابو عبدالله حافظ و ابو محمد بلاذري واعظ طوسي يگانه عصر خود بود در حفظ و وعظ و نيکوترين مردم در معاشرت و بيشتر ايشان در رساندن فائده و بسيار اقامت مينمود در نيشابور و براي او در هر هفته دو مجلس بود در نزد دو شيخ بلد ابي الحسين محمي و ابي نصر عبدوي وابو علي حافظ و مشايخ ما حاضر ميشدند در مجلس او و خورسند ميشدند بانچه ذکر ميکرد و برملا از اسانيد و نديدم ايشان را که از او عيبي گرفته باشند هرگز در اسنادي يا اسمي يا حديثي و نوشت در مکه يعني حديث از امام اهل البيت عليهم السلام ابي محمد الحسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي الرضا عليهم السلام تا آخرآنچه گفته او و ديگران در مدح بلاذري.