بازگشت

مسکه 09


و در کفايه الموحدين است که و اما اسم مبارک آن حضرت آنچه از اخبار کثيره مستفاد ميشود آنست که آن بزرگوار همنام با رسولخدا است و از براي آن بزرگوار دو اسم است يکي معروف در آسمان و آن ا ح م د و يکي معروف در زمين و آن م ح م د است و در ميان علماء اماميه خلافستکه آيا جايز است آن حضرت را بيکي از آندو اسم نام برد و يا آنکه نام بردن آن نور الهي را باين دو اسم حرام است مشهور عدم جواز است و بعدم جواز قائلشده اند شيخ مفيد و شيخ طوسي قدس سرهما اللطيف و اکثر متاخرين علماء اماميه و جماعتي قائل بجواز شده اند چونصاحب کشف الغمه و خواجه نصير الدين طوسي و از متاخرين شيخنا البهائي و اختلاف ايشان ناشي از اختلاف اخبار است و الاحوط بل الاقوي هو الاول زيرا که در کثير از اين اخبار تصريح شده است بر عدم جواز در زمان غيبت پس شمه از اين اخبار را که ما در منع از نام بردن در زمان غيبت ذکر نموده ايم نقل نموده پس از آن فرموده قريب باينمضامين اخبار بسيار وارد شده است که اکثر آن بالصراحه دلالت دارند بر حرمه تسميه حضرت حجه الله در زمان غيبت بلکه در بعضي از اخبار آنکه ائمه گاهي تعبير ميکردند باسم مبارک آن بزرگوار بحروف مقطعه بدين نحو (م ح م د) يا آنکه ميفرمودند که اسم مبارک او موافق باسم پيغمبر است بنحو کنايه و قائلين بجواز تسميه اين اخبار را حمل کرده اند بر صورت خوف و تقيه و در بعضي از اخبار اشعاري بان هست که وجه عدم تسميه بجهه خوف و تقيه است و لکن آنمجرد اشعار است و معارضه با اخبار صحيفه صريحه در امتداد حرمه الي يوم الظهور نخواهد نمود و محتمل است که خوف حکمت از براي حرمه تسميه باشد نه علت بلکه محتملستکه در زمان غيبت تصريح باسم آن حضرت موجب شبهه از براي عوام باشد چنانکه طايفه يهود ميگويند که هنوز محمد خاتم الانبياء نيامده است و بعد از اين خواهد آمد پس بسا ميشود که از براي عوام الناس اسباب شبهه شود بانچه يهود ميگويند لهذا نهي از تسميه شده با آنکه اخبار مجوزه صراحه ندارند بجواز و عدم حرمه پس از آن بعضي از اخبار مجوزه را نقلنموده و آنها را بانچه ما در رد آنها ذکر نموده ايم رد فرموده تا آنکه گفته بالجمله دلالت اخبار مذکوره بر جواز تسميه در غايت ضعف است کما لا يخفي و محتمل است که حرمت تسميه مخصوص برعيت باشد نه امام يعني از براي ائمه جايز باشد تسميه باسم آن حضرت و از براي تمامه مکلفين چنانکه صريح از اخبار است غير جايز و حرام باشد و کيف کان بايد حرمه تسميه مخصوص باشد از براي غير ادعيه وارده چه آنکه در بعضي از ادعيه ماه مبارک رمضان وارد شده است دعائيکه تصريح باسم مبارک آن حضرت شده و از بابت تعبد بما ورد من الدعاء بايد بهمان نحو خوانده شود که در واقع اذن خاصي است که در باب ادعيه رسيده است و در اصول العقايد است که کنيه آن حضرت کنيه حضرت رسول صلي الله عليه و اله است آن کنيتي که گاهي از حضرت رسالت صلي الله عليه و اله تعبير بان ميشود و باراده آن بزرگوار گفته ميشود و آن ابو القاسم است و امر در باب ذکر حضرت صاحب الامر را باين کنيه مثل امر در باب نام بردن آن حضرت است در خلاف و بعضي از احاديث صريحه دلالت دارد که ياد کردن آن حضرت بنام و کنيه جايز نيست و اين معتمد است انتهي



[ صفحه 48]