بازگشت

مسکه 02


و از جمله اسامي آن بزرگوار خاتمه الائمه عليهم السلام است چنانچه در جنات الخلود آنرا از القاب آن جناب شمرده و ديگر از اسماء آن حضرت خجسته است چنانکه در ذخيره گفته که اين نام آن جناب است در کتاب کندرال فرنگيان و ديگر از اسماء آن جناب خسرو است که در ذخيره و تذکره مذکور است که اين نام آن حضرت است در کتاب جاويدان خرد مجوس و يکي از اسماء آن حضرت خازن است چنانکه در هدايه آنرا از القاب شمرده و ديگر از اسماء آن حضرت خنس است و آنستارهاي سياره است که براي ايشان رجوع است و گاهي از سير مراجعت ميکنند مثل زحل و مشتري و مريخ و زهره و عطارد و براي آفتاب و ماه رجعت نيست و حسين بن حمدان روايتکرده از جناب باقر عليه السلام که فرمود در آيه مبارکه فلا اقسم بالخنس که او امامي است که غايب ميشود در سنه دويست و شصت و در کمال الدين و غيبت شيخ نعماني مروي است از ام هاني که گفت ملاقاتکردم حضرت امام محمد باقر عليه السلام را پس سئوالکردم از آن جناب از آيه فلا اقسم بالخنس پس فرمود آن امامي است که پنهان ميشود در زمان خود الخ و ديگر از اسامي آن حضرت خليفه الاتقياء است چنانچه آنرا نيز از القاب شمرده در خبر مشارق الانوارو ديگر از اسامي آن بزرگوار رجل است که از القاب اوقات تقيه آن جناب است که شيعيان آن حضرت را باين اسم ميخواندند چنانچه موردي از آن در لقب آن جناب ذکر شد و ديگر از راهنماء است چنانچه در ذخيره و تذکره مذکور است که اين اسم آن جنابست در کتاب باتنکل که صاحب آن از عظماي کفره است و از آنکتاب کلماتي نقلکردند در بشارت بوجود و ظهور آن حضرت که ما را حاجتي بنقل آن نيست و از جمله اسامي آن بزرگوار يکي زند افريس است که در ذخيره الالباب گفته که اين اسم آن جناب است در کتاب مارياقين و عبادت ذخيره اينست و في کتاب مارياقين زند افريس پس احتمال ميرود که اصل اسم همان افريس باشد و مراد از زند همانکتاب منسوب بزردشت يا صحف حضرت ابراهيم عليه السلام يا فصلي از آن باشد و الله العالم و ديگر از اسامي آن جناب يکي رب الارض است چنانچه در تفسير آيه شريفه و اشرقت الارض رسيده و اخبار آن گذشت و ديگر از اسامي آن بزرگوار سروش ايزد است که در آنکتاب و تذکره مذکور است که اين اسم آن جناب است در کتاب زمزم زردشت و ديگر از اسامي آن حضرت السلطان المامول است چنانچه در القاب آن حضرت گذشت و از جمله اسماء آن بزرگوار سدره المنتهي است چنانکه ايضا در هدايه آنرا از القاب شمرده و يکي از اسامي آن جناب سناء و ديگر سبيل است که هر دو را در آنکتاب از القاب شمرده و ديگر از اسامي آن حضرت شماطيل است چنانچه در ذخيره گفته که اين اسم آن جناب است در کتاب ارماطش و از جمله اسامي آن حضرت صاحب است که از القاب معروفه آن جناب است و علماي رجال تصريح کردند و در ذخيره گفته که اين نام آن جناب است در صحب ابراهيم عليه السلام و ديگر صاحب الغيبه است و ديگر از اسامي آن جناب صاحب الرجعه است چنانکه در هدايه آنرا از القاب شمرده و ديگر از اسامي آن جناب صاحب الدار است که علماي رجال تصريح کردند که از القاب خاصه آن حضرت است و در بعضي رواياتستکه فرمود انا صاحب الدار و ديگر از اسامي آن جناب صاحب العصر است که اين لقب نيز در شهرت و معروفيت مثل صاحب الزمانست عليه السلام و ديگر از اسامي آن بزرگوار صاحب الکره البيضاء است که در هدايه آنرا از القاب شمرده و ديگر از اسامي آن بزرگوار صاحب الدوله الزهراء است که آنرا در آنکتاب در عداد القاب درج نموده و از جمله اسامي صالح است که آنرا صاحب تاريخ عالم آراء و عالم جليل مقدس اردبيلي در حديقه الشيعه آنرا از القاب آن جناب شمردند و ديگر صاحب الامر است چنانچه در ذخيره و غيره آنرا از القاب شمرده و آن از القاب شايعه متداوله است و ديگر صمصام الاکبر است چنانکه در ذخيره گفته که اين نام آن جناب است در کتاب کندرال و ديگر از اسامي آن حضرت صدق است که در مناقب قديمه و هدايه از القاب خاصه محسوب داشتند و ديگر از اسامي آن حضرت ضياء است چنانکه در آنکتاب و در مناقب قديمه است و ديگر صراط که در هدايه آنرا از القاب شمرده و در کتاب و شنت اطلاق آن بر هر امام بسيار شده و شاهدي براي اختصاص نظر نرسيده و ديگر از اسامي آن بزرگوار طريد است که مکرر در اخبار باين لقب خوانده شده و معني آن قريب بشريد است و از جمله اسامي عالم است که آنرا ايضا در ذخيره از القاب آن حضرت شمرده و ديگر از اسامي آن بزرگوار عدل است چنانچه در مناقب قديمه و هدايه است و ديگر عاقبه الدار است چنانچه در هدايه و ديگر غره غين نيز در آنجاذکر کرده.