بازگشت

مسکه 01


بدانکه يکي از اسماء آنسرور او قيدموا است چنانکه فاضل المعي ميرزا محمد نيشابوري در کتاب ذخيره الالباب معروف بدوائر العلوم ذکر کرده است که اسم آن جناب در توريه بلغت ترکوم او قيدموا است و ديگر ايزدشناس و ديگر ايزدنشان و در کتاب مذکور مسطور است که ايندو نام آن جناب است درنزد مجوس و شيخ بهائي ره در کشکول فرموده که فارسيان آن جناب را ايزدشناس و ايزدنشان گويند و ديگر اسامي آن حضرت ايستاده است و نيز در آنجا ذکر کرده که اين نام آن جناب است در کتاب شامکوني و از جمله اسامي آن حضرت ابو عبد الله است چنانکه گنجي شافعي در کتاب بيان در احوال صاحب الزمان عليه السلام روايتکرده از حذيفه از رسولخدا صلي الله عليه و اله که فرمود اگر نماند از دنيا مگر يکروز هر آينه برميانگيزاند خداوند مرديرا که اسم او اسم من است و خلق او خلق من کنيه او ابو عبد الله است و بيايد که آن جناب مکني است بکينه جميع اجداد طاهرين خود و ديگر ازاسامي آن حضرت بو جعفر و ابو محمد و ابو ابراهيم است که حضيني در هدايه گفته که کنيه آن جناب ابو القاسم و ابو جعفر است و روايتشده که از براي آن جناب است کنيه يازده امام از پدران و عم آن حضرت امام حسن مجتبي عليه السلام و در يکي از مناقب قديمه که اول آن چنين است خبر داد ما را احمد بن محمد بن سمط در واسط سنه سيصد وسي و پنج گفت قرائتکردم اينکتاب را براي الحسن علي بن ابراهيم انباري در واسط درشهر ربيع الاخر گفت خبر داد مرا ابو العلا احمد بن يوسف بن مويد انباري در سال سيصد و بيست و شش الخ و مشتملست بر اجمالي از احوال همه ائمه عليهم السلام و تاکنون مولف آن معلوم نشده و در آنجا نيز اينروايت را نقلکرده و القاب بسياري براي آن جناب ذکر نموده و ما از او تعبير ميکنيم بمناقب قديمه و بنابر اينخبر پس يکي از اسماء آن حضرت ابو الحسين است و ديگر از اسامي آن جناب ابو بکر است که يکي از کنيه هاي جناب رضا عليه السلام است چنانچه ابو الفرج اصفهاني در مقاتل الطالبين و غير او ذکر کردند و ديگر از اسامي آن حضرت احسان است و ديگر اذن سامعه است و ديگر بلد الامين است يعني قلعه محکم خداوند که کسيرا بوي تسلطي نيست فاضل متتبع ميرزا محمد رضاي مدرس در جنات الخلود آنرا از القاب آن جناب شمرده و ديگر از اسماء آن حضرت بهرام است و ديگر بنده يزدان ايندو اسم آن حضرت است در کتاب ايستاع چنانچه در ذخيره الالباب ذکر نموده و ديگر از اسماء آن جناب پرويز است با ياء پهلويه چنانکه در کتاب برزين از رفرس مذکور است و ديگر از اسماء آن بزرگوار برهان الله است که در کتاب انکليون آنرا ذکر نموده و ديگر از اسماء آن حضرت تالي است که يوسف بن قزعلي سبط ابن جوزي آنرا در مناقب از القاب آن جناب شمرده و يکي از اسامي آن بزرگوار جنب است چنانکه در هدايه آنرا از القاب شمرده و در اخبار متواتره و در تفسير آيه شريفه يا حسرتاه علي ما فرطت في جنب الله رسيده که امام عليه السلام جنب الله است و ديگر از اسامي آن جناب حجابست که در هدايه آنرا از القاب شمرده و در زيارت آن جناب است السلام علي حجاب الله الازلي القديم و ديگر از اسماء آن حضرت حامد است و ديگر حمد که هر دو را در آنکتاب



[ صفحه 42]



از القاب شمرده و ديگر از اسماء آن جناب حاشر است در صحف ابراهيم چنانکه در تذکره الائمه عليهم السلام مذکور است و ديگر از اسماء آن جناب خاتم الاوصياء است که از القاب شايعه است و آن جناب خود را بهمين لقب شناساند چنانچه جمله از محدثين روايتکردند از ابي نصر طريف خادم حضرت عسکري عليه السلام که گفت داخلشدم بر حضرت صاحب الزمان صلوات الله عليه پس بمن فرمود ايطريف سندل سرخ براي من بياور پس آوردم آنرا براي آن جناب پس فرمود بمن مرا ميشناسي گفتم آري فرمود من کيستم گفتم تو مولاي من و پسر مولاي مني فرمود از اين از تو سئوال نکردم گفتم فداي تو شوم پس بيان کن براي من آنچه سئوالکردي از آن پس فرمود منم خاتم الاوصياء بسبب من رفع ميکند خداوند بلا را از اهل من و شيعيان من که بر پا ميدارند دين خدا را.