مسکه 13
بدانکه يکي از اسامي آن بزرگوار (و هو ه ل) است چنانکه شيخ احمد بن محمد بن عياش در جز ثاني مقتضب الاثر روايت
[ صفحه 41]
کرده باسناد خود از حاجب بن سليمان بن صوري السدوي که گفت ملاقاتکردم در بيت المقدس عمران بن خاقانرا که بر دست منصور مسلمانشده بود و او با يهود محاجه کرده بود به بيان و علمي که داشت و نميتوانستند منکر شوند او را بجهه آنچه در توريه بود از علامات رسولخدا صلي الله عليه و اله و خلفاء بعد از او پس روزي بمن گفت اي ابا موزج ما مييابيم در توريه سيزده اسم را که يکي از آنها محمد است و دوازده نفر از اهل بيت او که آنها اوصياء و خلفاء اويند و مذکورند در توريه نيست در پيشوايان بعد از آن حضرت کسي از تيم و نه از عدي و نه از بني اميه و من گمان ميکنم آنچه اين شيعه ميگويند حق باشد گفتم مرا خبر ده بان گفت بمن عهد و ميثاق خداوندي بده که خبر نکني شيعه را بچيزي که بان بر من غلبه کنند گفتم چرا خوف داري از اين و اينقوم يعني بني عباس از بني هاشمند گفت نيست نامهاي ايشان نامهاي اينها بلکه ايشان از فرزندان اول ايشان محمد صلي الله عليه و اله اند و از باقي مانده او در زمين يعني صديقه طاهره عليها السلام بعد از او پس دادم باو آنچه خواست از پيمانها و گفت بمن خبر ده بانها پس از من اگر پيش از تو مردم وگر نه برتو نيست که خبر دهي بانها احدي را گفت مييابيم آنها را در توريه شموعل شما عيسحواو هي هر حي ابثوا بما مد تيم عو شود بسنم بوليد و بشير العوي فوم لوم کودود عان لاند بود و هوه ل نسخه چنين بود و صحت و سقم آن بر عهده من نيست و مخفي نماند که مراد از توريه کاهي همانکتاب آسماني منزل بر جناب موسي عليه السلام است که مشتمل بر پنج سفر و کاهي اطلاق ميشود بر تمام کتب آسماني که نازلشد از عهد آن حضرت تا قبل از جناب عيسي بر پيغمبران که در آنزمانها بودند و آنها را عهد عتيق نيز ميگويند و ايضا در نجم ثاقب است که يکي از اسماء آن بزرگوار يعسوب الدين است چنانکه در غيبت شيخ طوسي مروي است از جناب صادق عليه السلام که امير المومنين عليه السلام ميفرمود که پيوسته مردم در نقصانند تا آنکه گفته نميشود الله يعني نام خدايتعالي برده نميشود پس هر گاه چنين شد ثابت ميماند يعسوب دين با اتباعش پس مبعوث ميفرمايد خداوند گروهيرا از اطراف زمين که ميايند مانند ابرهاي تنگ پائيز قسم بخداوند که ميشناسم اسمهاي ايشان و قبيله هاي ايشان و اسم امير ايشانرا و ايشانرا برميدارد خداوند بنحويکه ميخواهد از قبيله يکمرد و دو مرد شمرد تا رسيد به نه پس جمع ميشوند از آفاق سيصد و سيزده مرد عدد اهل بدر و اينست قول خداوند عز و جل اينما تکونوا يات بکم الله جميعا ان الله علي کل شي ء قدير درهر جا که باشيد خداوند تبارک و تعالي مياورد همه شما را بدرستيکه خداوند جل جلاله بر هر چيزي توانا است حتي آنکه مرد دستها را گرد زانو حلقه کرده مشبک ميکند در يکديگر پس نميگشايد آنرا تا آنکه خداوند عز و جل ميرساند او را بانجا وجزء اول اينخبر را سيد رضي در کتاب شريف نهج البلاغه نقلکرده و متن آن اينست فاذا کان ذلک ضرب يعسوب الدين بذنبه فيجتمعون اليه کما يجتمع قزع الخريف سيد ره فرموده که يعسوب دين سيد عظيم مالک امور مردم است در آنروز و قزع پارهاي ابري است که در او آب نيست و جزري در نهايه و زمخشري و ديگران اينفقره را که کنايه از ظهور حضرت مهدي صلوات الله عليه است نقلکرده شرح نمودند و يعسوب در اصل امير مگس عسل است و ذنب کنايه از انصار آن حضرت است و آنچه ترجمه شد مطابق تفسيري است که زمخشري کرده.