بازگشت

مسکه 11


يکي ازاسامي شريفه آن حضرت ناقور است يعني صور که مانند شاخ و مثل آن که در او ميدمند ودر غيبت نعماني مروي است از جناب صادق که فرمود در آيه شريفه فاذا نقر في الناقور پس هر گاه دميده شد در صور که از براي ما امامي است مستقر پس هر گاه اراده فرمود خدايعز و جل اظهار امر خود را بيفکند در دلش پس ظاهر شود پس خروج کند بامر خدايعز و جل و در تفسير سياري مروي است از آن جناب که فرمود در آيه مذکوره دميده ميشود در گوش قائم عليه السلام و او را اذن ميدهد در خروج و در اثبات الوصيه مسعودي مروي است از مفضل بن عمر که گفت سئوالنمودم از حضرت صادق عليه السلام از تفسير جابر پس فرمود خبر مده باو سفله را که افشا خواهند نمود آنرا آيا نخواندي در کتاب خدايعز و جل فاذا نقر في الناقور بدرستيکه از ما امامي خواهد بود پنهان پس هر گاه اراده فرمود خداوند عز و جل اظهار امر خود را ميافکنددر قلبش پس ظاهر ميشود تا اينکه برميخيزد بامر خداوند جل ثناوه و از جمله اسامي آنجان جهان و امام عالميان ناطق است چنانچه در مناقب قديمه و هدايه آنرا از القاب شمرده و در مقتضب الاثر مروي است در خبري طولاني که رسول خدا صلي الله عليه و اله براي سلمان ذکر نمود و اسامي ائمه عليهم السلام را تا اينکه فرمود پس حسن بن علي صامت امين عسکري پس پسر او حجه الله بن الحسن المهدي الناطق القائم بامر الله و در زيارت عاشوراء است بروايت ابن قولويه و ان يرزقني ثاوکم مع امام مهدي ناطق لکم و بروايت شيخ طوسي مع امام مهدي ظاهر ناطق منکم و ناطق بودن آن حضرت ظاهر است چه اباء طاهرينش مهر خموشي بر لب زده بودند از علوم و اسرار و معارف و حکم بجهه نبودن حمله نفرمودند مگر اندکي بلکه بسياري از احکام بجهه خوف اعداء در پرده خفاء ماند و محمد بن طلحه شافعي گفته که حضرت امير المومنين عليه السلام را بطين ميگفتند يعني مبطن و مخفي کننده علوم و اسرار که رسولخدا صلي الله عليه و اله باو آموخته بود بجهه نداشتن محل قابل و خوف و نبودن مجال و همه اين گنجهاي الهيه ذخيره شده که از لسان مبارک آن حضرت بمردم رسد و در دعاي ماه مبارک است که خدايا ظاهر کن دين خود و سنت پيغمبر خود را تا آنکه مخفي نکنند چيزيرا از حق از بيم احدي از خلق ديگر از اسامي آن نور بي فتور امامت نهار است چنانکه شيخ فرات بن ابراهيم در تفسير خود روايتکرده از جناب باقر که فرمود حارث اعور عرض کرد بحسين عليه السلام يابن رسول الله فداي تو شوم خبر ده مرا از قول خداوند در کتاب خود و الشمس و ضحها فرمود واي بر تو ايحارث اينمحمد رسولخدا صلي الله عليه و اله است گفتم فداي تو شوم قول خداوند و القمر اذا تليها فرمود اين امير المومنين علي بن ابيطالب است که در پي درآمده محمد صلي الله عليه و اله را گفت گفتم قول خداوند و النهار اذا جليها گفت اينقائم است از آل محمد عليهم السلام که پر کند زمين را از عدل و داد و در تفسير علي بن ابراهيم مروي است از جناب باقر عليه السلام که فرمود در آيه شريفه و الليل اذا يغشي که شب در اينجا دومي است که فرو پوشانيد امير المومنين عليه السلام را در دولت خود که جاريشد براي او بر آن جناب و امر فرمود امير المومنين عليه السلام را که صبر کند در دولت ايشان تا منقضي شود آندولت و النهار اذا تجلي فرمود نهار آنقائم از ما اهلبيت است که هر گاه برخواست غلبه کند دولت باطل را و قرآن زده شده در او مثلهاو مخاطبه نموده بانها يعني خدايتعالي با پيغمبر خود و ماها پس نميداند آنرا غير از ما و از جمله اسامي آن بزرگوار نور آل محمد است عليهم السلام چنانچه در خبري است که بيايد و از جناب صادق است که آنرا از اسامي



[ صفحه 40]



آن جناب شمرده که در قرآن مذکور است و در چند خبر که بعضي گذشت و بعضي خواهد آمد مذکور است در آيه شريفه و الله متم نوره يعني بولايت قائم عليه السلام و بظهور آن جناب و در آيه شريفه و اشرقت الارشض بنور ربها که مراد روشن شدن زمين است بنورآن جناب و در يکي از زيارات جامعه است در مسجد کوفه در حالتيکه امير المومنين عليه السلام با انگشتان مبارک مينوشت و تبسم ميفرمود پس گفتم يا امير المومنين چه تو را بخنده آورد فرمود عجب دارم از آنکه ميخواند اين آيه را و نميشناسد آنرابحق معرفت پس گفتم بانجناب که کدام آيه است يا امير المومنين فرموده الله نور السموات و الارض تا آخر مثل نوره کمشکوه مشکوه محمد است صلي الله عليه و اله فيها مصباح منم مصباح در زجاجه الزجاجه حسن و حسين عليهما السلام است کانها کوکب دري علي بن الحسين است يوقد من شجره مبارکه محمد بن علي است زيتونه جعفر بن محمداست لا شرقيه موسي بن جعفر است و لا غربيه علي بن موسي الرضاء است يکاد زيتها يضي محمد بن علي است و لو لم تمسه نار علي بن محمد است نور علي نور حسن بن علي است يهدي الله لنوره من يشاء قائم مهدي است عليهم السلام و در جمله از اخبار معراج مذکور است که نور آن جناب در عالم اظله ميان انوار و اشباح ائمه عليهم السلام مانند ستاره درخشان بود در ميان ساير کواکب و در خبري چون ستاره صبح براي اهل دنيا.