بازگشت

مسکه 05


و از جمله اسامي آن نور کردگار چنانچه در نجم الثاقب ذکر فرموده صاحب الناحيه است و اطلاق آن در اخبار بر آن جناب بسيار است و لکن علماي رجال فرمودند که بر حضرت امام حسن عليه السلام بلکه بر امام علي النقي عليه السلام نيز اطلاق ميشود و سيد علي بن طاوس در اقبال و محمد بن مشهدي در مزار و غير ايشان روايتکردند که بيرون آمد از ناحيه سنه دويست و پنجاه و دو و بر دست شيخ محمد بن غالب اصفهاني زيارت معروفه که آنزيارت مشتمل است بر اسامي شهداء و علامه مجلسي ره در بحار فرموده که در خبر اشکالي است بجهه تقدم تاريخ آن بر ولادت قائم عليه السلام بچهار سال و شايد نسخه دويست و شصت و دو بوده و احتمالدارد که صادر شده باشد از حضرت امام حسن عليه السلام و ازاينکلام معلوم ميشود قلت اطلاق آن بر غير امام زمان عليه السلام بلکه کفعمي در حاشيه مصباح خود گفته که ناحيه هر مکانيستکه صاحب الامر صلوات الله عليه در آنجابوده در غيبت صغري و ديگر از اسماء آن بزرگوار ضحي است چنانکه در تاويل الايات شيخ شرف الدين نجفي مروي است در تاويل سوره مبارکه و الشمس و ضحها که شمس رسول خدا است صلي الله عليه و اله و ضحي شمس که نور و ضياء آفتاب است چون بتابد قائم عليه السلام است و در بعضي نسخ خروج آن جناب و ظاهر است که پرتو نور رسالت و شعاع خورشيد آن حضرت بتوسط آن جناب خواهد تابيد در شرق و غرب عالم زمين بر هر صغير و کبير و برنا و پير و از جمله اسامي آن حضرت صبح مسفر است چنانکه در هدايه آنرا ازالقاب شمرده و محتمل است که آنرا از آيه شريفه و الصبح اذا اسفر استنباط کرده يا در تاويل آن بانجناب خبري بنظر او رسيده و مناسبت آن بانحضرت چونصبح صادق روشن وهويدا است و ديگر از اسماء شريفه آن بزرگوار غيب است چناکه در نجم ثاقب آنرا از ذخيره نقل نموده که آنرا از نامهاي آن حضرت شمرده که در قرآن مذکور است و در کمال الدين صدوق مروي است از جناب صادق عليه السلام که فرمود در آيه شريفه هدي للمتقين الذين يومنون بالغيب که متقون شيعيان علي بن ابي طالب عليه السلام اند واما غيب پس او حجه غايب است و شاهد بر اين قول خداي تعالي است که فرموده و يقولون لولا انزل عليه آيه من ربه فقل انما الغيب لله فانتظروا اني معکم من المنتظرين وميگويند چرا فرو فرستاده نشد بر او آيتي از جانب پروردگارش پس بگو که نيست غيب مگر مر خدايرا پس منتظر باشيد بدرستيکه من با شما از منتظرانم يعني براي آمدن آن غيب که از آيات خداوندي است و ديگر از اسماء شريفه آن بزرگوار غريم است چنانکه علماي رجال تصريح نمودند که از القاب خاصه است و در اخبار اطلاق آن بر آن حضرت شايع است و غريم هم بمعني طلبکار است و هم بمعني بدهکار و در اينجا بمعني اول است و اين لقب مثل غلام از روي تقيه بود که چون ميخواستند شيعيان مالي نزد آن جناب يا وکلايش بفرستند يا وصيت کنند يا از جانب جنابش مطالبه کنند و نظاير اينمقام باين لقب ميخواندند و از غالب ارباب زرع و تجارت و حرفه و صناعه طلبکار بود و شيخ مفيد در ارشاد روايتکرده از محمد بن صالح که گفت چون پدرم مرد و امر راجع بمن شد براي پدرم بر مردم دستکي بود از مال غريم شيخ فرمود و اين رمزي بود که شيعه در قديم آنرا ميشناختند ميان خود و خطاب ايشان حضرت را بان براي تقيه بود و از جمله اسامي آن بزرگوار فتح است چنانکه در هدايه آنرا از القاب شمرده و گذشت در اخبار ولادت که حکيمه خاتون بنرجس خاتون گفت که خداوند ميبخشد امشب بتو غلاميکه سيد است در دنيا و آخرت و او است فرج مومنين و در کتاب تنزيل و تحريف احمد بن محمد ستياري مروي است که فرمودند در آيه شريفه اذا جاء الخ که مراداز فتح فتح قائم عليه السلام است و در تفسير علي بن ابراهيم مذکور است در تفسير آيه شريفه نصر من الله و فتح قريب الايه يعني در دنيا بفتح قائم عليه السلام و ديگر از اسامي آن بزرگوار فقيه است چنانچه شيخ طوسي در تهذيب در باب حد حرم حسين عليه السلام از محمد بن عبد الله بن جعفر حميري روايتکرده که گفت نوشتم بفقيه عليه السلام سئوالکردم از او که آيا جايز است که تسبيح بفرستد مرد بخاک قبر حسين عليه السلام و آيا در او فضلي هست پس جواب داد و من خواندم توقيع را و از آن نسخه کردم تسبيح بفرست بان پس نيست چيزي از تشبيح افضل از او و از فضل و اينست که مسبح فراموش ميکند تسبيح را و ميچرخاند آنسبحه را پس آنرا براي او تسبيح مينويسد و نيز روايتکرده از او که نوشتم بفقيه عليه السلام سئوالکردم از او از خاک قبر آن حضرت گذارده ميشود با ميت در قبرش آيا جايز است اين يا نه پس جوابداد و توقيع را خواندم و از آن نسخه کردم گذاشته ميشود با ميت در قبرش مخلوط کنند باحنوط او انشاء الله و مراد از فقيه در اينجا آن جناب است.