مسکه 03
ايضا در نجم ثاقب است که يکي از اسامي آنجان جهان و امام عالميان حق است که در مناقب قديمه و هدايه آنرا از القاب شمرده و در کافي مروي است از جناب باقر عليه السلام که فرمود در آيه شريفه قل جاء الحق و زهق الباطل الخ که جونقائم عليه السلام خروج کند برود دولت باطل و بنابر اين تفسير تعبير بصيغه ماضي بجهه تاکيد وقوع آن و بيان آنکه شکي در آن نيست پس گويا واقع شده و در زيارت آن جناب است السلام علي الحق الجديد و ظاهر است که جميع حالات و صفات و افعال و اقوال و اوامر و نواهي آن حضرت دارا است تمام منافع و خيرات و مصالح ثابته باقيه تامه که در آن ضرر و مفسده و خطائي راه نداردنه در دنيا و نه در آخرت و نه براي خود و نه براي احدي از پيروان آن جناب و از جمله اسامي آن بزرگوار جوار الکنس است يعني ستاره هاي سياره که پنهان ميشوند در زير شعاع آفتاب چون وحشيان که در خوابگاه در ايندو در آنجا پنهانشوند و در کمال الدين و غيبت شيخ طوسي و غيبت نعماني مروي است از جناب باقر در تفسير آيه شريفه فلا اقسم بالخنس الجوار الکنس که فرمود مراد از آن امامي است که غايب شود سنه دويست و شصت آنگاه ظاهر شود مانند شهاب درخشان در شب تاريک و بان راوي فرمود اگردرک کردي آنزمانرا چشمهايت روشن خواهد شد و ديگر از اسامي آن حضرت حجه و حجه الله است چنانکه در عيون و کمال الدين و غيبت شيخ و کفايه الاثر علي بن مجد خراز مروي است از ابي هاشم جعفري که گفت شنيدم امام علي النقي عليه السلام ميفرمايد جانشين بعد از من حسن است پسر من پس چگونه خواهد بود حال شما با جانشين بعد از جانشين من گفتم چرا فداي تو شوم فرمود بجهه آنکه شخص او را نميبيند و حلال نيست براي شما بردن نام او گفتم پس چگونه او را ذکر کنيم فرمود بگوئيد حجه از آل محمد عليهم السلام در اين از القاب شايعه آن جنابست که در بسياري از ادعيه و اخبار بهمين لقب مذکور شده اند و بيشتر محدثين آنرا ذکر نموده اند و با آنکه در اين لقب ساير ائمه عليهم السلام شريکند و همه حجتهايند از جانب خداوند بر خلق و لکن چنان اختصاص بانجناب دارد که در اخبار هر جا بيقرينيه و شاهدي ذکر شود مراد آن حضرت است و بعضي گفتند لقب آن جناب حجه الله است بمعني غلبه يا سلطنت خداي بر خلايق چه اينهردو بواسطه آن حضرت بظهور خواهد رسيد و نقش خاتم آن جناب انا حجه الله است و بروايتي انا حجه الله و خالصته و بهمين مهر حکومت روي زمين کند و از جمله اسامي آن بزرگوار خداشناس است چنانچه ايضا در مناقب قديمه و هدايه است که اين نام آن حضرت است و در کتاب شامگوني که باعتقاد کفره هند پيغمبر صاحب کتاب بوده و گويند بر اهل خطا و ختن مبعوثشده و مولد او شهر کيلواس بوده و گويد که دنيا و حکومت آن بفرزند سيد خلايق دو جهان يشن که بزبان ايشان نام رسولخدا صلي الله عليه و اله است برسد و او بر کوههاي مشرق و مغرب دنيا حکم براند و فرماندهدو بر ابرها سوار شود و فرشتگان کارکنان وي باشند و پريزادان و آدميان در خدمه اوباشند و از سودان که زير خط استوا است تا عرض تسعين که زير قطب شمال است و ماوراء اقليم هفتم را که گلستان ارم و کوه قاف باشد صاحب شود و دين خدا يکدين باشد و نام او ايستاده و خداشناس است و از جمله اسامي آن حضرت داعي است چنانکه ايضا آنرا در هدايه از القاب شمرده و در زيارت ماثوره آن جناب است السلام عليک ياداعي الله و آن جناب داعي است از جانب خداوند خلايق را براي خداوند بسوي خداوند وانجام ايندعوت را بانجا رساند که نگذارد در دنيا ديني مگر دين جد بزرگوار خود صلي الله عليه و اله و بوجود و دعوت او ظاهر شود صدق وعده صادق الوعد که ليظهر علي الدين چنانچه تفسير آن بيايد بلکه در تفسير علي بن ابراهيم مرويست در آيه شريفه يريدون ليطفوا نور الله الخ که خداوند تمام ميکند نور خود را بقائم از آل محمد عليهم السلام.