بازگشت

مسکه 60


ديدن شيخ مرتضي بهبهاني آن حضرت را در طريق طويريج و نشناختنش خبر داد ما را سيد فاضل ثقه سيد کاظم شوشتري از احفاد علامه شوشتري سيد عبد الصمد اعلي الله مقامه گفت خبر داد ما را شيخ مرتضي بهبهاني که يکسالي وبا در کربلا شايع شد حکومت قرنطينه گذارد و مدت سه ماه



[ صفحه 122]



ممنوع از رجوع بنجف اشرف بوديم تا اينکه آن مدت گذشت برفقا گفتم برويم نجف که ميترسم قرنطينه ديگري بگذارند موافقت ننمودند فرصت را غنيمت شمرده مالي کرايه کردم و ساعه ده از روز بود که از کربلا خارج شدم بسوي طويريج که مالرا در طويريج تسليم نمايم چونمقدار کمي رفتم هوا ابر شد و باران باريد عبا را بر سر کشيدم باران شدت نمود و مثل سي ميباريد حيوان از راه رفتن بازماند ناگاه عربي پيدا شد و زمام حيوان را گرفت و گفت پياده شو گمانکردم يکي از قطاع طريقست گفتم پياده نميشوم گفت پياده شو اين طويريج است عبا را از سر برداشتم ديدم راست ميگويد بطويريج رسيده امپس پياده شدم و حيوانرا تسليم باو نمودم و بقدر ربع ساعه بيشتر راهرا طي نکرده بودم و حال آنکه از کربلا تا طويريج چهار فرسخ بفراسخ مکاريه است پس يقين کردم آن آنعرب نبوده مگر امام زمان.