بازگشت

مسکه 58


ديدن والده مرحوم حاج سيد علي اصغر شهرستاني است آن حضرت را در راه سامرا و نشناختنش خبر دادما را سيد ثقه جليل متعبد فاضل سيد علي اصغر شهرستاني معاصر رحمه الله بخل العالم الرباني السيد محمد تقي الشهرستاني نزيل کربلا که والد مرحوم بزيارت عسکريين مشرفشد با علويه والده طاب ثراهما والده در يک شق کجاوه بود با طفل رضيعي که داشت و در شق ديگر مرحوم آقا علي اخوي و دو طفل ديگر از اخوه و والد مرحوم با بقيه زوار بودند و متفرق بودند در راه تا سه فرسخي سامره رسيدند ماليکه کجاوه بر آن بود از رفتن واماند و از قافله عقب افتاد اندک اندک تا آنکه ايستاد و مکاري عقب آنحيوان راه ميرفت و چون مکاري ديد که آنحيوان ايستاد مضطربشد نهايت اضطراب چون راه مخوف بود در آنزمانها و آمد نزد علويه والده و گفت ايعلويه حيوان وامانده و راه مخوف است متوسل باجداد طاهرينت شو که خلاص و مناص و ملجائي از دزدها غير از ائمه ظاهرين عليهم السلام نيست و چون والده اينمطلب را شنيد جزع و فزع نمود و استغاثه کرد باجداد طاهرينش صلوات الله عليهم اجمعين در آن بين که اودر اينحال بود ناگاه سيدي نوراني که آثار ابهت و جلال از او ظاهر بود از بين آن تلال و وهال با لباسهاي سفيد فاخري که در بر داشت ظاهر شد و يکنظر حادي بانحيوانيکه کجاوه بر آن بود نمود و تبسمي فرمود و غائبشد ناگاه آنحيوان که عاجزو از رفتن باز مانده بود کانه دو بال درآورد و با حسن وجه و اسرع وقتي ميرفت وارد سامره شدند قبل از زوار بمدتي و مرور بقافله ننمودند و باحدي از زوار عبور نکردند و وارد شدند بر خانه که پسر عم ما حجه الاسلام حاج ميرزا محمد حسين شهرستاني منزل نموده بود و قبل از ورود زوار بزيارت مشرفشده بودند و چون ديدند که والده قبل از زوار وارد شده بودند تعجب نمودند و گفتند چگونه قبل از زوار وارد شديد قبل از قافله و تنها و والد مرحوم با زوار بعد از آنها بمدتي وارد شدند و در نهايت تشويش بودند بجهه عدم اطلاعشان بحال کجاوه و تعجب نمودند از اين معجزه باهره و همگي مسرور شدند و الحمد لله.