بازگشت

مسکه 02


بدانکه يکي از القاب مبارکه حضرت بقيه الله باسط است چنانکه در نجم از هدايه حضيني و مناقب قديمه نقل فرموده و در نکته اين لقب مبارک از براي حضرتش چنين مرقوم داشته که آن بمعني فراخ کننده و گسترنده است و فيض آن حضرت چنانچه خود فرمودند مانند آفتاب بهمه جا رسيده و هر موجودي از آن بهره ديده و از ايام حضور و ظهور عدل آن سرور چنان منبسط و عام شود که گرگ و گوسفند با هم چرا کنند و در تفسير شيخ فرات بن ابراهيم مرويستکه ابن عباس گفت درظهور حضرت قائم باقي نماند نه يهودي و نه نصراني و نه صاحب ملتي مگر آنکه داخل ميشود در اسلام تا اينکه مامون ميشوند و گوسفند و گرگ و گاو و شير و انسان و مارو تا اينکه پاره نميکند موش خيک را و شيخ مقدم احمد بن محمد بن عياش در مقتضب الاثر بسند خود روايت کرده از عبدالله بن ربيعه مکي از پدرش که گفت من از کساني بودم که با عبدالله زبير کار ميکرديم در کعبه و او عمله را امر کرده بود که مبالغه کنند در رفتن بزمين يعني براي پايه گفت پس رسيدم بسنگي مانند شتري و در آن نوشته يافتم تا آنکه ميگويد آن را خوانددم و در آن بود بسم الله الاولي لا شي ء قبله لا تمنعوا الحکمه اهلها فتظلموهم و لا تعطوها غير مستحقها فتظلموها و آن طولاني است و در آن ذکر شده بود بعثت رسول خدا و صفات حميده و کردار جميله و مقرو مدفن آن جنابب و هم چنين هر يک از ائمه طاهرين تا آنکه در حق حضرت امام حسن عسکري گفته که مدفون ميشود در مدينه محدثه آنگاه منتظر بعد از او اسم او اسم يپغمبر است امر ميکند بعدل و خود بان رفتار مينمايد و نهي ميکند از منکر و خود از آن اجتناب مينمايد برطرف ميکند خدا بسبب او تاريکيها را و دور ميکند باو شک و کوري را چرا ميکند گرگ در روزگار اوبا گوسفند و خوشنود ميشود از او ساکن در سماء و مرغان در هوا و ماهيان در دريا اي چه بنده که چقدر بکشد يا کشته شود بر ايشان باد دوردها از پروردگار ايشان و رحمت و ايشانند هدايت يافتگان و ايشانند رستگاران و ايشانند فيروز شدگان تمام شد عبارت نجم ثاقب اين ناچيز گويد که باسط يکي از اسماي حسناي الهيه است و معني آن در لغت نشر و توسيع است و تکته لقب بودنش از براي ولي عصر شايد بلحاظ اين باشد که خداوند را انحاء توسيع و نشر هست که نمونه آنها در وجود شريف حجه و زمان ظهورش يافت ميشود فلذا آن سرور ملقب باين لقب گرديده چه از جمله بسط الهي است در ارزاق عباد که الله يبسط الرزق و ان باعث حيوه بدن ايشان است هم چنين بوجود آن بزرگوار و ظهور آن نور کردگار بسط علوم و معارف ميشود که آن باعث حيوه روح بندگان است علاوه بر بسط ارزاقق ظاهريه چنانکه در خبر حمران که در بحار سيزدهم است از حضرت باقر مرويستکه فرمود قائم در هر سال بمردم دو عطيه عطا کند و در هر ماه رزق و در آن زمان حکمت و علم شريعت بنحوي داده شود بخلايق که زنها در خانها بکتاب خدا و سنه رسول حکم کنند و در بحار بنابروايت محمد بن جعفر از حضرت صادق مروي است که فرمود چون قائم در هر يک از اقليمهاي روي زمين مردي نصب کند بايشان فرمايد که هر وقت بر شما امري و مسئله مشگل شود و ندانيد بکف دستهاي خود نظر کنيد هر چه در آن بينيد عمل کنيد که آن عهدنامه و دستورالعمل من باشد و از جمله بسط حضرت ربوبيه است در سحاب و ابر که الله الذي يرسل الرياح فتثير سحابا فيبسطه في السماء کيف يشاءهم چنين از براي وجود شريف امام عصر بسط سحاب است چنانکه در نجم ثاقب است که هفدهم يعني از خصايص آن بزرگوار سايه انداختن ابري سفيد پيوسته بر سر مبارک آن حضرت و ندا کردن منادي در آن ابر بنحويکه ميشنوند آن را نقلي و خافقين چنانکه در خبر لوح است بروايه شيخ طوسي که او است مهدي آل محمد پرميکند زمين را از عدل چنانچه پرشده باشد از جور و در نجم ثاقب



[ صفحه 22]



است که شيخ مفيد در اختصاص و صفار در بصائر روايت کرده اند بسندهاي متعدده از حضرت باقر که فرمود آگاه باشيد بدرستيکه ذوالقرنين را مخير کردند ميان دو ابر پس برگزيد ذلول يعني آرام را و ذخيره شد براي صاحب شما صعب راوي پرسيد صعب کدام است فرمودند آن ابريکه در آن رعد و صاعقه يا برق باشد پس صاحب شما سوار ميشود برآن ابر پس بالا ميبرد او را در راههاي هفت آسمان و هفت زمين که پنج از آن معمور است و دوي از آن خراب است و از جمله بسط الهي در ظلال و انوار است که الم تر الي ربک کيف مد الظل و هم چنين در زمان آنجان جهان و امام عالميان خلايق تماما در زير سايه معدلتش غندوه و نور عدالتش مشرق يا مغرب عالم را نوراني فرموده چنانکه در کلام استادنا المحدث النوري نورالله مرقده اين بسط ببياني اوفي و شواهدي مستقصي مذکور شد و از جمله بسط الهي در ارواح است چنانکه فخر رازي در لوامع البينات در ذيل شرح اين دو اسم شريف که القابض و الباسط است گفته است يکي از انحاء قبض و بسط الهي قبض و بسط در ارواح است چه آنکه در نزد قبض آنها حاصل ميشود موت و در نزد بسطانها حاصل ميشود حيات هم چنين در زمان آن حضرت قبض ارواح است از ناحيه مقدسه حضرتش نسبت بکفار و منافقين که آنها را از دم شمشير ابدار در جهنم آرام و قرار ميدهد و بسط آنست که نسبت بجمعي کثير چنانچه شيخ سديد مفيد در ارشاد روايت نموده که بيست و هفت نفر از قوم موسي و هفت نفر اصحاب کهف و يوشع بن نون و سلمان و ابودجاجه انصاري و مقداد و مالک اشتر از انصار آن جناب خواهند بود و حکام ميشوند در بلاد و نيز در کتاب ارشاد مردي است که حضرت صادق فرمود چون نزديک شود خروج آن حضرت باران ببارد بر مردم در جمادي الاخره و ده روز از رجب باراني که خلايق مانند آن نديده اند پس ميروياند بان خداوند گوشت مومنين را و بدنهاي ايشان را در قبورشان و اخبار بدينمضمون بسيار است و اگر گفته شود که بسط ارواح از جانب باري تعالي است نه از جانب حضرتش ميگوئيم که چون نشر اين اموات و بسط ارواح بجهه وجود مقدس آن جناب است و تشريفي است نسبت بساحه قدسش پس گويا اين بسط ارواح از آنشخص شريف شده است و در مناسبت بهمين قدر کفايت ميشود.