خبر شانزدهم و نيز روايت کرده از عثمان بن عيسي از ابي حمزه ثمالي از اسلم از ابي الطفيل از عمار بن ياسر که گفت چون وقت وفات پيغمبر صلي الله عليه و آله و سيد اميرالمومنين را طلبيد و در سر با آن حضرت سخن را گفت چنانکه آن را از گفتن بطول کشيد بعد از آن او را مبارک بلند نمود و فرمود که يا علي تو وصي و وارث مني و عطا کرد بتو خداي تعالي علم و فهم مرا پس چون درگذرم ظاهر شود نسبت بتو کينه هائيکه در سينه هاي قومي است و حق تو را غصب خواهند کرد پس حضرت فاطمه عليها السلام گريست و امام حسن و امام حسين عليهما السلام هم بگريه درآمدند پس رسول خدا بفاطمه عليها السلام فرمود که اي بهترين زنان چرا گرياني فرمود اي پدر از هلاک شدن بعد از تو ميترسم فرمود بشارت باد تو را که اول کسيکه از اهلبيت من بمن خواهد رسيد تو خواهي بود گريه مکن و محزون مباش که تو بهترين زنان اهل بهشتي و پدرت بهترين پيغمبر است و پسر عمت بهترين اوصياء است و دو پسرت بهترين جوانان اهل بهشتند و از صلب حسين بيرون خواهد آورد خداي تعالي نه امام معصوم مطهر را و از ما است مهدي اين امه خبر هفدهم و نيز روايت کرده از حسن بن علي بن فضال از عبدالله بن بکير از عبدالملک بن اسمعيل اسدي از پدرش از سعيد بن جبير گفت که بعمار بن ياسر گفتند که تو را چه واداشت بر دوستي علي بن ابيطالب گفت خدا و رسول او مرا واداشته اند و بتحقيق که خداي تعالي آيات جليله در شان اوفرو فرستاده و رسول خدا صلي الله عليه و آله احاديث بسيار در صفتش بيان فرموده گفتند که آيا خبر نميدهي ما را به چيزي از آنچه پيغمبر صلي الله عليه و آله در شان او گفته عمار گفت چرا خبر ندهم و حال آنکه من بيزارم از آنهائيکه حق را پنهان ميدارند و باطل را ظاهر ميسازند بعد از آن گفت که با رسول خدا بودم که علي عليه السلام را ديدم در بعضي از غزوات که چندين تن از صاحبان علمهاي قريش را بقتل رسانيد پس با رسول خدا صلي الله عليه و آله گفتم بدرستيکه عليه عليه السلام حق جهاد در راه خداي را بعمل آورد حضرت فرمود که چه چيز او را از اين امر باز تواند داشت بدرستيکه او از منسب يعني علي و من از اويم و او وارث من است و قاضي و حکم کننده دين من و وفا کننده بوعده منست و خليفه من است بعد از من و اگر او نميبود مومن محض شناخته نميشد در زمان حيات من و بعد از وفات من جنگ او جنگ من است و جنگ من جنگ خدا است و آشنائي او آشنائي من است و آشنائي من آشنائي خدا است بيرون خواهد آورد خداي تعالي از صلب او ائمه راشدين را بدانکه اي عمار که خداي تعالي عهد کرده با من که عطا کند بمن دوازده خليفه از جمله ايشان علي است و او اول آن خليفه ها است و بهترين ايشان است پس گفتم ديگران کيستند اي رسول خدا فرمود دوم ايشان حسن بن علي بن ابيطالبي عليهما السلام و سيم از ايشان حسين بن علي بن ابيطالب عليهما السلام و چهارم از ايشان علي بن الحسين که زينت عابدانست و پنجم ايشان محمد بن علي است و بعد از او پسر او جعفر بعد از او پسر او موسي بعد از او پسر او علي بعد از او پسر او محمد بعد از او پسر او علي بعد از او پسراو حسن بعد از او پسر او آنکه پنهان شود از مردمان پنهان شدن دراز و اينست معني قول خداي تعالي که ميفرمايد قل ارايتم ان اصبح معاوکم عور افمن ياتيکم بماء معين بعد از آن بيرون آيد و پرکند دنيا را از عدل و داد آنچنانکه پرشده باشد از جور وظلم اي عمار زود باشد که بعد از من فتنه و آشوبي ظاهر گردد و چون چنين شد پيروي کن علي و حزب علي عليه السلام را که علي با حق است و حق با علي و زود باشد که توباتفاق او مقاتله کني با ناکثين و قاسطين بعد از آن بکشند تو را فتنه باغيه و گروه ستم پيشه و باشد آخرين زاد تو ا دنيا يکجرعه شير که بياشامي آن را سعيد بن جبير گفت آنچان شد که پيغمبر صلي الله عليه و آله خبرداده بود.