بازگشت

مسکه 06


خبر چهاردهم و نيز روايت کرده از حسن بن علي بن سالم از پدر خود از ابي حمزه ثمالي از سعيد بن جبير از عبدالله بن عباس که فرمود پيغمبر که چون خداوند تعالي دنيا را آفريد ديده و رشد بر اهل زمين يعني بنظر علمي پس برگزيد مرا از همه عالميان و مرا پيغمبري داد و برسالت بعالميان فرستاد پس مرتبه دوم يا در رتبه دوم بنظر قدرت بعالميان نگريست و علي را اختيار نمود و امامه باو کرامه فرمود و مرا امر نمود که او را ببرادري و وصايه و خلافه و وزارت فرا گيرم پس علي از من است و من از عليم و او شوهر دختر من و پدر دو سبط من حسن و حسين است پس فرمود آگاه باشيد که خداوند مرا و ايشان را حجتها گردانيد بر بندگان خود و مقرر فرمود از صلب حسين امامان که بپاي دارند امر مرا و حفظ کنند وصيت مرا پس فرمود نهم از امامان که ازصلب حسين اند قائم اهلبيت من و مهدي امه منست و شبيه ترين مردمانست بمن در شمايل و افعال و اقوال خود ظاهر خواهد شد بعد از غائب بودن دراز و حيرت مضله ظاهرا مراد از حيرت مضله آنست که در زمان غيبت آن حضرت مردمانرا حيرت دست دهد از پس آنکه غائب شدن آن حضرت بطول کشيد بمرتبه که آنهائيکه قلوب ايشان ممتحن نباشد بايمان کار ايشان بضلالت کشد پس فرمود که مهدي آشکار سازد امر خدا را و ظاهر گرداند دين خدا را و مويد گردد بياريکردن خدا و ملائکه نصرت نمايند او را و پرکند زمين را از عدل و داد همچنانکه پرشده باشد از ظلم و جور خبر پانزدهم و نيز روايت کرده از علي بن الحکم از جعفر بن سليمان الضبعي از سعد بن طريف از اصبغ بن نباته از سلمان فارسي که گفت خطبه خواند رسول خدا بر ما و فرمود اي گروه مردمان من رحلت کننده ام عن قريب و روانه شونده ام بمغيب وصيت ميکنم شما را درباره عترت خود که نيکو کنيد با عترت من و بپرهيزيد از بدعه پس بدرستيکه هر بدعتي ضلالت است و لا محاله اهل ضلالت در جهنمند ايگروه مردمان هر کس نه بيند آفتاب را پس ميبايد چنگ درزند و متمسک شود بماه هر کس گم کند و نيابد ماه را ميبايد متمسک شود بفرقدين پس هرگاه نيابيد فرقدين را متمسک شوند بستارهاي روشن بعد از من ميگويم مر شما راپس بدانيد که قول من قول خدا است پس مخالفت نورزيد خدا را در آنچه امر کرد شما را بان و خدا ميداند که من رسانيدم بشما آن چيزي را که امر کرد بان مرا و شاهد ميگيرم خداي را بر خود و بر شما سلمان گفت که چون پيغمبر از منبر بزير آمد از پي او رفتم تا داخل خانه عايشه شد پس من درآمدم و گفتم پدر و مادرم فداي تو اي رسول خدا شنيدم که فرمودي هرگاه نيابيد آفتاب را متمسک بماه شويد و چون گم کرديد ماه را متمسک شويد بفرقدين و چون فرقدان نباشد متمسک شويد بستارهاي روشن گمان بردم که درين آشکار گفتن رمزي و اشاره باشد آن حضرت فرمود که نيکو يافته است ماه و چون مرا نيابيد متمسک شويد بعلي بعد از من اما فرقدان حسن و حسين اند هرگاه ماه را نيابيد متمسک بايشان شويد و اما ستارهاي روشن ايشان نه امامند از صلب حسين و نهم ايشان مهدي ايشان است بعد از آن آن حضرت فرمود که ايشانند اوصياء و خلفاء بعداز من ائمه ابرارند بشماره اسباط يعقوب و حواريين عيسي گفتم نام ايشان را از براي من بيان فرما اي رسول خدا فرمود اول ايشان و سيد ايشان علي بن ابيطالب است و بعد از او دو سبط من حسن و حسين و بعد از او علي بن الحسين زين العابدين و بعداز او محمد بن علي باقر علوم نبيين و بعد از او صادق جعفر بن محمد و بعد از او کاظم موسي بن جعفر و بعد از او رضا علي بن موسي آنکه کشته خواهد شد در زمين غربت بعد از او فرزند او محمد بعد از او فرزند او علي بعد از او فرزند او حسن بعد از او فرزند او حجه قائم که منتظر است در غائب بودنش و مطاع است در ظهورش پس بدرستيکه ايشانند عترت من از گوشت و خون من علم ايشان



[ صفحه 76]



علم منست و حکم ايشان حکم من است و هر کس برنجاند مرا درباره ايشان نرساند خداي تعالي باو شفاعه مرا.