بازگشت

رفرفه 03


در بشارات ظهور موفور السرور حضرت بقيه است در کتاب ازدراسر نبي که او نيز از پيغمبران معتبر در نزد نصاري است مذکور است که درخطاب بن بني اسرائيل ميفرمايد بعد از اظهار منت بانها و اينکه آب رودخانه امورس که تلخ بود در وقتيکه در بيابان تيه بوديد من بجهه شما شيرين کردم پس ديگر چکنم اي اولاد يعقوب زيرا که در شما اولاد يهود اهم نخواستند فرمانبرداري کنند پس شمارا بجماعه و سلسله هاي ديگر تغيير خواهم داد و بانها اسم اعظم خود را خواهم بخشيد از براي آنکه احکام مرا نگاه دارند پس بعد از خطابي ديگر مشتمل بر تحديد وتعديد گناهان و ذکر اينکه روزهاي عيد اول ماهها که در آن روزها بمن تقرب ميجستندو سنتهاي شما را اطلاق دادم ميفرمايد بدانيد اي بني اسرائيل که من خانهاي شما رابامت آينده تسليم خواهم نمود و آن امت چنان امتي هستند که با وجود آنکه کلام مراکه شما در طور سينا شنيده ايد نشنيده اند هر چه بتوسط پيغمبر و کتاب خود بايشان بگويم باز ايمان خواهند آورد و با وصف آنکه معجزاتي که من بشما نمودم بايشان نخواهم نمود بعمل خواهند آورد هر چه را من بايشان بفرمايم و پيغمبران گذشته مرا نديده فرمان آنها را بخاطر آورده بانها عمل خواهند نمود و کودکان ايشان هم که من آنها را مکلف نکرده ام باز بسرور و خوشحالي در احکام من محکم خواهند نمود هر چندکه مرا بچشم حسماني نديده اند اما بيقين قلب هر چه بايشان بفرمايم قبول ميکنند پس در اين اثنا آنکه از جانب خدا اين پيغام را باز دراس نبي ميداد که ببني اسرائيل برساند بوي گفت اين را در نگاه کن و ببين جلاله را و از دور نظر کن بان امت که از سمت مشرق ميايند و حقتعالي ميفرمايد من بامت خواهم داد حکومت و پادشاهي پانزده نفر را و مخفي نماند که آن پانزده نفر هاشم است و عبدالمطلب و پيغمبر و دوازده وصي او بعضي بجاي هاشم و عبدالمطلب ابراهيم و اسمعيل گفته اند وبعيد است چرا که از دراس مقارب عهد عيسي است و خواهم داد صدق بر آينده ميکند و از اينجا معلوم ميشود فساد قول يهود و نصاري که نتوانستند انکار کتاب را کنند گفتند اين پانزده نفر باين ترتيب است ابراهيم و اسحق يعقوب اوريا ناس ميکا جوال ابديه يونس ناهوم حيقوق سفينا اجي زکريا مليکا علاوه بر آنکه عناد اينقد ديده آنها را پوشيده که از اين غافل شده اند که تصريح شده که اين امه و حکومه آنها غير از دين بني اسرائيل خواهد بود و از مشرق بلاد از دراس خواهند بود و اين انبياء همه از بني اسرائيلند طرفه تر آنکه انبياء بني اسرائيل چندين هزار بودند چه خصوصيتي باين پانزده نفر داشت و ايشانهم عمده ترين انبياء بني اسرائيل نبودندزيرا که از توريه و کتب نصاري ثابت ميشود باتفاق يهود و نصاري که هرون ذي الکفل که او را زکيل نامند و اشموئيل و شعيا و ارميا و داود و دانيال و سليمان و يحيي عمدتر بودند دو از آنچه مذکور شد معلوم شد که نميتواند شدامه حضرت عيسي باشد چه آن حضرت خود را در انجيل متي ميفرمايد که من فرستاده نشدهام مگر بر بني اسرائيل ونيز در فصل پنجم همين انجيل ميفرمايد که نه پنداريد من آمده ام دين موسي را بر هم زنم بلکه آمده ام او را باتمام رسانم 58 آنچه در فصل دويم کتاب از دراس نبي است و آن اينست که ميگويد بمن که از در اسم حکم از جانب خداي تعالي در کوه اوروب رسيده بود که بنزد بني اسرائيل روم و چون بنزد ايشان رفتم قول مرا رد کرده رسالت مرا قبول نکردند بدين جهه بشما ميگويم اي امه که ميشنويد آنچه من در اين کتاب بفرمان الهي نوشته ام و آن را مييابيد بايد که در انتظار چوپان يعني پيغمبر خود باشيد زيرا که او استراحت ابدي را بشما خواهد بخشيد زيرا که نزديکست بيايد آن کسيکه در آخر الزمان خواهد آمد انتهي الخبر اين ناچيز گويد که محتمل است قويا اينکه مراد از چوپان حضرت بقيه الله ن ظمه چند راس گوسفند لاغر در جلو انداخته و بهيئت شبانان وارد مکه معظمه ميشود و الله اعلم.